۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سه‌شنبه

در انگلستان و هر جای دیگر، مقاومت جهانی باید بر اساس مبارزه طبقه کارگر شکل گیرد

“ بحران، سرمایه داریست “
جنبش جوانان خشمگین اسپانیایی، “indignados” در ۱۵ ماه مه (از این رو نام “۱۵ م”) آغاز شد. اعتبار آن بسرعت فزونی یافت، بطوریکه ده ها هزار نفر از مردم را به خیابان ها کشید و حتی پا را از مرزهای ملی فراتر نهاد.
از میان بنرهای مختلف در پرتادلسل در مرکز مادرید، یک بنر سیاه بزرگ “بحران، سرمایه داریست” از همه نمایان تر بود. این شعار جمع بندی و چکیده علل عمومی وقوع جنبشهای مختلف توده ائیست که امسال جهان را تکان داده است. با تونس در ماه دسامبر گذشته شروع شد، موج مقاومت در برابر ناامیدی اقتصادی و اجتماعی که سرمایه داری به جوانان تحمیل کرده است،


سراسر جهان را فرا گرفته است. در اسپانیا همچون بسیاری از کشورهای دیگر، آمار بیکاری افراد زیر ۲۵ سال به ۴۴ درصد رسیده است. در مصر و تونس اوضاع از این هم بدتر است و حتی در ایتالیا صرفا به دلیل وجود عظیم کارگران موقت و پاره وقت، این رقم پائین تر است.
این وضعیت به طور ناگهانی بوجود نیامده است. به جوانان بیکار، برای سال ها گفته اند که برای یافتن شغل، نیاز به تحصیل و آموزش دارند، اما حالا با وجود داشتن بالاترین مدارک تحصیلی، هیچ کس حاضر نیست که آنها را در سطح آموزششان استخدام کند. از مراکش تا مادرید، پاسخ به این شرایط، هزاران نفر را به خیابان آورده است. الجزایر، مصر، سوریه، لیبی، یمن، بحرین، شاهد تظاهرات ها و اعتصاب ها، با خیزش های کوچکتر، در سایر نقاط خاورمیانه بوده اند. اما از تاریخ ۱۵ ماه مه با جوانان خشمگین در اسپانیا که توسط یک حرکت مشابهی در ایتالیا (” انقلاب ایتالیا دموکراسی واقعی حالا”) کپی شده “بهار عربی” تبدیل به یک تابستان گرم در اروپا شده است. این بسیج نه از طریق اعلامیه های حزبی، بلکه تا حد زیادی خود جوش و از طریق پخش خبری دهان به دهان و شبکه های اجتماعی شکل گرفته است.
همزمان، در یونان که مجلس در حال تصویب اقدامات ریاضت اقتصادی جدیدی که صندوق بین المللی پول و اتحادیه اروپا خواستار آن شده اند، به نظر می رسد که مبارزه، به مسله واقعا جدی تبدیل شود. نه تنها ۵۰،۰۰۰ ، نفر میدان سینتاگما را در آتن در هفته گذشته اشغال کرده و خواستار مقاومت در برابر کاهش اعتبارات عمومی شده اند، بلکه کارگران در صنعت برق یونان نیز در حال حاضر شروع به اعتصاب دوره ائی ۴۸ ساعته کرده اند که قرار است تا ۲۸ ماه ژوئن ( زمانی که رای نهایی در مورد بسته ریاضت اقتصادی گرفته میشود ) ادامه یابد. این ممکن است به دستاورد بزرگی ختم نشود، اما نسبت به اعتصابات یک روزه و جداگانه سال گذشته که تا حد زیادی بی ثمر بودند، یک گام به جلوست. ده نیروگاه در حال حاضر بسته و قطع برق پیش بینی شده است. در برابر چنین مقاومت، جای تعجبی نیست که طبقه سرمایه دار حالا صحبت از اعلام ورشکستگی یونان کند. اگر کارگران تسلیم نشوند، طبقه حاکمه در یونان، هیچ گزینه ای دیگری (اعلام “ورشکستگی مدیریت شده ” که در حال آماده شدن است، اگر چه بدین نام خوانده نخواهد شد) در پیش رو نخواهد داشت. اما این مشکل آنهاست نه ما. در هر حال، کارگران مورد حمله قرار خواهند گرفت. در مبارزه، دست کم آنها، آرام پاسخ های جمعی طبقاتی خود را مییابند که میتواند راه را برای گشودن چشم انداز جایگزین واقعی و نوع جهانی که میخواهیم در آن زندگی کنیم نشان دهد.
مبارزه کارگران مهاجر چینی
http://www.leftcom.org/files/images/2011-06-17-china.preview.jpg
در همین حال در “کارگاه جدید جهان” همه چیز بر وفق مراد استثمارکنندگان سرمایه داری نیست. وقتی که کارگران چینی برای دریافت دستمزد ناچیز در برابر تولید سود هنگفت، شروع به مقاومت کردند، چین در دو سال گذشته، شاهد موج عظیمی از اعتصابات در کارخانه ها و صنایع مختلف بوده است. همانطوریکه راهول جاکوبز در فایننشال تایمز گزارش داد:
اعداد در ارتباط با چین معمولا بزرگ اند. با این حال، برآورد اخیر یک دانشگاهی در پکن تعداد “حوادث” تعبیر رسمی برای اعتصاب، تظاهرات و شورش رقم بزرگ ۱۸۰،۰۰۰ در سال گذشته را تخمین زده است که نسبت به رقم پنج سال قبل، دو برابر افزایش داشته است، به عبارت دیگر ۴۹۳ عدد در روز.
در حالت عادی، ممکن است که این حتی برای یک کشور صاحب بیش از یک میلیارد تن نفوس، زیاد و غير قابل قبول به نظر رسد، اما نه در چند روز گذشته.
در شهر جنوبی زنگ چونگ که معمولا برای تولید شلوارهای جین آبی رنگش، شناخته شده است، کارگران مهاجر در تعطیلات آخر هفته، پس از آنکه کارمندان امنیتی با فروشنده دور گرد باردار ۲۰ ساله، با خشونت رفتار کردند، دست به شورش زدند. روز دوشنبه تمرکز روی شهرستان یانگ زانکیو در شرق چین بود، که به دنبال جبران خسارت برای مسمومیت با سرب، توسط پلیس ضد شورش از سوار شدن کارگران به اتوبوس ها برای دیدن مقامات بالاتر، جلوگیری بعمل آمد. در استان مرکزی هوبی، معترضان در هفته گذشته، پس از مرگ مامور محبوب مبارزه با فساد در زندان، پلیس را با تخم مرغ و بطری زیر ضربات پی در پی خود گرفتند.
در سال گذشته در پاسخ به موجی از اعتصابات در جنوب چین، پکن گفت که در نظر گرفته شده که حداقل دستمزد در پنج سال آینده را به دو برابر برساند. در مقام مقایسه، مقابله با تعداد هر چه بیشتر افرادی که باور دارند جامعه چین آشکارا ناعادلانه است، خریدن اعتصابیون، بازی کودکانه ائ بیش نیست.
با افزایش سریع تورم، درآمد کارگران در حال سقوط و از این رو تعداد اعتصابات رو به افزایش است. با این حال وضعیت از این هم بدتر است. کارگران مهاجر چینی، ستون فقرات تولیدی در پنج استان ساحلی چین را که قلب مراکز تولیدی بشمار میآیند، تشکیل میدهند، در این ماه با پلیس برای سه شب متوالی در خارج از شهر جنوبی گوانگژو، درگیر شدند. به گزارش بی بی سی، حدود ۱۰۰۰ معترض ماشین ها را آتش زده و به ساختمان های دولتی در نزدیکی شهر آسیب رساندند . گزارش شده که پلیس از گاز اشک آور استفاده و خودروهای زرهی را در آنجا مستقر کرده است. گفته شده است که این تظاهرات در اعتراض به بدرفتاری گاردهای نگهبانی با یک کارگر باردار مهاجر آغاز شد. آجر و بطری به پلیس پرتاب شده ، پنجره ها را شکسته و خودروهای پلیس را چپ کردند. دست کم ۲۵ نفر دستگیر شده اند اما دولت در بدست آوردن اطلاعات چندان هم موفق نبوده است. حالا با استفاده از رشوه اجازه اقامت یا هاکو ا (که بدون آن مهاجران نمی تواند از کمک های رفاهی و بهداشتی استفاده کنند) بعلاوه پاداش ۱۵۴۵ دلاری برای کسب اطلاعاتی که منجر به دستگیری کسانی که در این تظاهرات شرکت کرده بودند، متوسل شده است. برای سال ها، حزب کمونیست چین، با این اعتصاب ها و شورش ها به عنوان “مسائل محلی” با اخراج مقامات فاسد و یا ارسال ارتش برخورد کرده است. اما در حال حاضر مقیاس آنها و این واقعیت که برخی از کارگران (از جمله کسانی که سال گذشته در هوندا نگاه کنید به مقاله “کارگران چینی..” در چشم انداز های انقلابی شماره ۵۴ ) در مبارزه شروع به ارتباط گیری کرده اند ،چیزی که کنترل آن به طور فزایندائی دشوار خواهد بود. با کند شدن رشد اقتصادی در چین، ممکن است که عرصه های مانور در آینده تنگ تر شود
ضد حمله سرمایه داری
ما در مورد آنچه که دارد اتفاق می افتد، نمیخواهیم مبالغه کنیم. مشکلات بزرگی در مقابل احیای آگاهی طبقه کارگر جهانی وجود دارد. اول آنکه طبقه حاکم بی سر و صدا تسلیم نخواهد شد. جوانان اسپانیایی و یونانی، طعم خشونت پلیس را در پاکسازی میادین از اشغال صلح آمیز آن نقدا چشیده اند. سرکوب واقعی در جهان عرب به امر روزانه ای تبدیل شده است. جوانان تونسی، هنوز بخاطر خواست کنار گذاشته شدن تمام کسانی که به همدستی با رژیم قبلی شناسایی شده اند و نیز خواست اصلاحات واقعی، مورد حمله قرار میگیرند. در مصر، نظامیان که پس از مبارک قدرت را بدست گرفتند، اولین اقدام خود را ممنوعیت اعتصاب اعلام کردند. در بحرین پزشکان بخاطر کمک های پزشکی به تظاهرکنندگان که توسط دولت مورد ضرب گلوله قرار گرفته بودند، دستگیر و تحت شکنجه اعتراف به استفاده از سلاح در تظاهرات قبلی شده اند. کودکان در سوریه ، برای نوشتن شعار روی دیوار، شکنجه و کشته شده اند. در همه این موارد، رسانه های ما به دلیل منافع امپریالیستی خود در پشت این رژیم ها، تا حد زیادی سکوت کرده اند. با یورش قدرت های بزرگ برای کنترل نفت، لیبی میتواند “برای حفاظت از غیرنظامیان” بمباران شود، اما در مورد سوریه، بخاطر نبودن تولید کننده بزرگ نفت، علاقه چندانی نیست، بنابراین برای قتل عام شهروندان، سوزاندن روستاها بدون هیچ صدای اعتراضی آزاد گذاشته میشود. و هیچ کس نباید در مورد یک متحد قابل اعتماد غرب، بحرین هیچ صحبتی کند حتی در یمن حمایت از حکومت صالح، از آنجائیکه قدرت های غربی از عواقب سقوط او برای منافع خود نگران شده اند، تداوم یافته است.
مسئله بعدی در جهان عرب، باور عمومی به این اسطوره است که با آمدن «دموکراسی» شغل ایجاد خواهد شد. آنها به این نتیجه رسیده اند که ثروت در غرب باید بر وجود جامعه ای شفاف و بدون فساد ( که آنها راجع به رسوایی نمایندگان مجلس، در مورد تقلب هزینه ها و غیره نشنیده اند) بنا شده باشد. اما چیزی که آنها نمیبینند اینست که ثروت در غرب در نتیجه یک اتفاق تاریخی جایی که سرمایه داری آغاز شد، شکل گرفت. موسسات مالی غرب هنوز هم بخش عمده ای از تجارت جهان را کنترل میکند و بدینسان امروز مسیر درآمد خود را به کشورهای ثروتمند G8 هدایت میکنند. دلیل نجات بانکها در این امر نهفته است. ثروت غربی هیچ ربطی به “دموکراسی” ندارد که به عنوان بهترین وسیله ای برای حاکمیت سرمایه داری در سرزمین خود تثبیت شده است.
افسانه دموکراتیک
http://www.leftcom.org/files/images/2011-05-29-indignados-roma.preview.jpg
اسطوره دموکراسی، حقیقتا برای حفظ سرمایه داری از مجموعۀ تمامی نیروهای سرکوب دیگر، سلاح قوی تریست. اجازه و حق رای دادن، یکبار در هر ۴ سال به تعدادی [محدود] از احزاب سرمایه داری که گویا در چگونگی کارکرد نظام سرمایه داری دخیل هستیم، ایده بسیار قدرتمند یست. این سرمایه داری را بهترین جهان ممکن، به نظر میرساند. اما نسخه جدید و موذیانه سرمایه داری دموکراتیک را نیز می توان در جنبش کنونی اروپا یافت. در اسپانیا و ایتالیا، حرکات خود جوش اشغال میادین شهرها توسط کسانی که حاضر به قبول بیکاری و بحران سرمایه داری نبودند، آغاز شد. در آغاز، انجام بحث های گسترده در دستور روز بود، اما به سرعت این جنبش ها زیر نفوذ یک اقلیت، حول گروه ATTAC ( با مبدا فرانسوی) که برای اصلاحات سرمایه داری بین المللی (مانند مالیات بر بانک ها)، تحت پوشش شعار “دموکراسی واقعی همین حالا ” کمپین میکنند، قرار گرفت. آنها مخالف “جهانی شدن” (یعنی سرمایه بزرگ ) اما مخالف آنچنانی سیستم سرمایه داری نیستند. این گروه سعی کرده است که بحث را از پرسش بحران های سرمایه داری دور نگاه داشته و به پرسش اصلاحات “دموکراسی” که آن را “برابر” و یا “عادلانه” کند، هدایت دهد. در حقیقت موضوع درست بر عکس است. بدون برابری اجتماعی هیچ “دموکراسی” واقعی امکان پذیر نیست. در یک جامعه ایکه میلیاردرها کنترل رسانه های جمعی (و ما فقط در مورد برلوسکونی و میرداک صحبت نمیکنیم) را در دست دارند، برخی از “شهروندان” از “برخی دیگر مساوی ترند” ( جورج اورول).
بدین طریق با خوشحالی سند کمیسیون کارگری رم از جنبش “انقلاب ایتالیایی دموکراسی واقعی همین حالا ” که آنها هم، برای یک دموکراسی واقعی، تنها راه پیشروی را از طریق سرنگونی سیستم سرمایه داری میبینند، دریافت کردیم. در فراخوان آنها برای جنبش واقعی برای “دموکراسی” بر محوری بودن طبقه کارگر، تاکید شده است.
“ به عنوان کمیسیون کارگری جنبش رومی انقلاب ایتالیایی، ما نیروی محرکه حرکت جوانان خشمگین اسپانیایی و دیگر کشورهای اروپایی را بحران میدانیم. این با حمله به زندگی و شرایط کار طبقه کارگر توسط همه دولت ها، از برلوسکونی گرفته تا زاپاترو، نشان داده شده است. بنابراین ما بر این باوریم که در این جنبش، مسئله نیروی کار باید در مرکز بحث ها، هم از نظر تجزیه و تحلیل و هم از نظر عملی، قرار داده شود، چرا که ما فکر می کنیم که بدون گسترش جنبش به تمام استثمار شوندگان که تاوان بحران سیستم تولید سرمایه داری را میپردازند، جنبش هیچ تاثیر واقعی بر جامعه نخواهد داشت. “ [تاکیدات از ما]
بدون توقف کار توسط استثمار شوندگان که سیستم را فلج سازد، جنبش خیابانی ناتوان خواهد ماند. در مصر، قابل توجه بود که ارتش، مبارک را نه بخاطر ۸۰۰ نفر کشته، بلکه وقتی کارگران مصری در نهایت تصمیم گرفتند که برای مطلبات خود اعتصاب کنند، کنار گذاشت. فقط تهدید به دارائی های آنها و نظام حقوقی که آنرا کنترل میکند، طبقه سرمایه دار را به حرکت وا میدارد.
“نیروی کار” باید در قلب هر دموکراسی واقعی باشد چرا که تنها طبقه کارگر توان رهایی از استثمار و جامعه طبقاتی را داراست. این زمینه ایست که در آن جنبش واقعی ضد سرمایه داری باید ساخته شود. این مسبوق به سابقه است. در اعتصابات سال ۱۹۰۵ روسیه، زمانیکه کارگران برای هماهنگ کردن بهتر اقدامات خود، نمایندگان خود را در یک سازمان مرکزی سازماندهی کردند، دموکراسی واقعی کارگران شکل گرفت. بعد ها بعنوان انجمن کارگران و یا ” شورا ” شناخته شدند. این یک کشف تاریخی بود و نشان داد که خود کارگران می توانند به سازماندهی جامعه توده ای مبادرت ورزند. این همچنین یک دموکراسی مستقیم بود که نمایندگان منتخب، از مسولیت محول شده، می توانستند بلافاصله فرا خوانده شوند. آنها کسی را انتخاب نکردند که بتواند بمدت ۴ یا ۵ سال آنچه را که دوست دارد انجام دهد. از قشر متخصص سیاستمداران خبری نبود. در سال ۱۹۱۷ آنها دوباره احیا شدند و در ابتدا پایه و اساس نوید یک جامعه جدید شدند تا اینکه عوامل دیگر ( که در آن انزوای طبقه کارگر روسیه مسئله کم اهمیتی نبود ) الحاق به دولت تک حزبی، منجر به اضمحلال آن شد. این تجربه، نفی منبع اصلی الهام نیست، اساس هر جنبش طبقه کارگر، باید بر آن تجربه بنا شود. با جهانی بودن بحران کنونی سرمایه داری، با وحشیانه تر شدن برنامه های ریاضت اقتصادی، طبقه کارگر جهانی، نه تنها به کشف دوباره ظرفیت خود برای مبارزه جمعی و آگاهی خود از یک جایگزینی بهتر، فرا خوانده شده است، بلکه این فرا خوان شامل آگاهی از دستاوردهای گذشته خود نیز میباشد.

0 نظرات: