درباره سایت

آرشیو چپ سایتی است که سعی دارد بدون اینکه به سمت گرایشی حرکت کند تمام منابع و بزرگان و نظریه های تاریخ چپ را از سایت های مختلف جمع آوری کرده و تحت یک مجموعه دسته بندی شده ارائه دهد

e

اهداف : سایت آرشیو چپ با هدف ابتدا با هدف آموزش و در اختیار گذاشتن منتخب و چکیده ی آثار چپ سعی در گشترش این مجموعه به سایت های طیف چپ خواهد داشت .

MANIFEST

۱۶۲ سال از صدور مانيفست مى گذرد. طى اين زمان دراز، هزاران چاپ به زبان هاى مختلف از آن منتشر شده است. چنين به نظر مى رسد كه اين متن با كليهء زمان ها همراه بوده، كنار گذاشته نشده، به تاريخ سپرده نشده و همواره الهام بخش نسل هاى پياپى بوده است. و اين در حالى ست كه مى دانيم مانيفست در ميانهء قرن نوزدهم نوشته شده و نقطهء عزيمتش وضعيت سرمايه دارى نوپاى آن روزها ست و نيز اينكه سرمايه دارى ابتدا در چارچوب ملى شكل گرفته و سپس به شيوهء توليد جهانى...

شعر و موسیقی اعتراض

آرشیو موسیقی چپ جمعه۱۸مهٔ فریدون مشیری :اشکی در گذگاه تاریخ اشکی در گذرگاه تاریخ از همان روزی که دست حضرتِ «قابیل» گشت آلوده به خون حضرتِ «هابیل» از همان روزی که فرزندانِ «آدم» صدر پیغام‌آورانِ حضرتِ باریتعالی زهر تلخ دشمنی در خون‌شان جوشید آدمیت مرده بود گرچه آدم زنده بود. از همان روزی که «یوسف» را برادرها به چاه انداختند از همان روزی که با شلاق و خون «دیوار چین» را ساختند آدمیت مرده بود.

قسمت تاریخ چپ ایران

تیرباران بر روی تپه های اوین در اواسط اسفندماه ۱۳۵۳ به زندان اوین برده می‌شود و در شبانگاه۲۹ فروردین ۱۳۵۴ همراه با ۶ نفر از رفقای گروه و ۲ نفر از زندانیان مجاهد در تپه‌های اوین توسط مأمورین ساواک و شکنجه‌گران زندان اوین تیرباران می‌گردد. شش فدایی، حسن ضیاظریفی، احمد جلیلی افشار، مشعوف کلانتری، عزیز سرمدی، محمد چوپان‌زاده، عباس سورکی. و دو مجاهد مصطفی جوان خوشدل، کاظم ذوالانوار همراه با بیژن جزنی تیرباران شدند.

۱۳۹۰ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

جنگ، فاشیسم، کمونیسم

دوره­ی گرامشی در تورین با افزایش نظامی­گری دولت ایتالیا همراه بود و جهشی به سوی جنگ تلقی می­شد. ایتالیا که از تشکیل امپراتوریِ کبیر خویش به دلیل اتحاد دیرهنگام خود محروم شده بود، تصمیم به اشغال بخشی از شمال آفریقا در قالب چند بندر لیبی گرفت. با وجود موفقیت نظامی، این عملیات استعمارگرانه، جناح­های سیاسی ایتالیا خصوصا جناح چپ­های این کشور را دو دوسته کرد. این تضاد، دو سال بعد، وقتی ایتالیا مجبور به تصمیم­گیری بر سر شرکت در جنگ جهانی بود، تقویت شد. وقتی که راست­ها از دخالت ایتالیا که به موجب آن بخشی از قلمرو اتریش اشغال می­شد حمایت کردند، چپ­ها به دو دسته­ی “ممتنع مطلق” و دسته­ای دیگر به سرکردگی “بنیتو موسولینی” - سردبیر وقت روزنامه­ی «آوانتی»- تقسیم شدند.
حزب طرفدار جنگ، در این قضیه به پیروزی رسید و ایتالیا به نفع فرانسه، بریتانیا و روسیه وارد جنگ شد؛ که در نتیجه­ی آن چند عقب نشینی نظامی را تجربه کرد که اوج آن، شکست فضاحت بار از نیروهای آلمان در کاپورتو در سال 1917 بود. با وجود این که ایتالیا جنگ جهانی اول را با گسترش مرزهایش به پایان برد، اما نتوانست از این امر برای پوشاندن بحران سیاسی و اقتصادی که جنگ منجر به آن شده بود استفاده کند. سال­ها پس از آن که ایتالیا به دنبال افزایش تورم و بیکاری شاهد افزایش رادیکالیسم بود،  کارگران و برزگران و سربازان سابق به دنبال رهبری جدید سیاسی بودند. در حالی که در ابتدا، گروه­هایی کاتولیک و سوسیالیست تشکبل شده بودند، از سال 1919 نیروی سیاسی جدیدی از وحدت بخشی خواسته­ها شکل گرفت. در حالی که از مبدا خود، یعنی میلان شروع به گسترش در سراسر ایتالیا کرده بود، در سال 1921 کنترل بسیاری از نقاط شمالی و مرکزی ایتالیا به دست حزب فاشیست “بنیتو موسولینی” افتاده بود.


۱۳۹۰ اسفند ۱۴, یکشنبه

سوسياليسم و كليسا

آنچه مى خوانيد ترجمه جزوه اى است كه رزا لوكزامبورگ در ۱۹۰۵ نوشت.

از زمانى كه كارگران در كشور ما و روسيه، مبارزه اى را با حكومت تزارى و سرمايه داران استثمارگر آغاز كردند، هر روز بيش از پيش كشيشانى را مى بينيم كه در خطابه هاشان از در مبارزه با كارگران مبارز در مى آيند. كشيشان با تعصبى غيرمعمول به جنگ با سوسياليست ها برخاسته و به هر وسيله اى در تلاشند تا آنها را از چشم كارگران بيندازند. مومنانى كه روزهاى يك شنبه به كليسا مى روند يا در مراسم مذهبى شركت مى كنند، هر روز بيش از پيش مجبور مى شوند به جاى شنيدن موعظه و كسب آرامش مذهبى، به سخنرانى هاى خشونت بار سياسى به مثابه ادعانامه اى واقعى عليه سوسياليسم گوش فرا دهند. كشيشان به جاى آرامش بخشيدن به مردمى نگران و خسته از زندگى كه با ايمان به مسيحيت به كليسا رفته اند، كارگران اعتصاب گر و مخالفان حكومت را تهديد كرده و به تحمل صبورانه فقر و ستم تشويق مى كنند. آنها كليسا و منبر را به مكانى براى تبليغات سياسى تبديل كرده اند.

كارگران مى توانند به راحتى دريابند كه نبرد كشيشان و سوسيال دموكرات ها، توسط سوسياليست ها دامن زده نشده است. سوسيال دموكرات ها در نظر دارند كارگران را متحد و آنها را در مبارزه با سرمايه دارى، در مبارزه با استثمارگرانى كه آنان را تا آخرين قطره خونشان استثمار مى كنند و حكومت تزارى كه توده ها را به گروگان گرفته، سازمان دهى كنند. آنها هرگز كارگران را به نبرد با كشيشان ترغيب نكرده و هيچ گاه تلاش نكرده اند در باورهاى مذهبى شان دخالت كنند. هرگز!

انسان در ادبيات مدرن از ديدگاه لوكاچ

کیوان

لوكاچ ادبيات معاصر رابه سه شاخه اصلي تقسيم ميكند .ادبيات مدرنيستي با نمايندگان شاخصي چون كافكا .جويس. پروست ..... وادبيات بلوك شرق و سوم ادبيات رئاليسم انتقادي با نويسندگان شاخصي چون مان. كنراد و...  او ادبيات مدرنيستي وادبيات بلوك شرق را مورد انتقاد قرار ميدهدو به تحسين رئاليسم انتقادي مي پردازد .او معتقد است كه ادبيات مدرنيسم و ادبيات بلوك شرق انسان را به صورت ايستا ترسيم مي كنند .اما رئاليسم انتقادي در عين اعتراض به جنبه هاي مخرب زندگي مدرن انسان و تغييرات اجتماعي را به صورت پويا نشان مي دهند . لوكاچ در باره انسان در ادبيات مدرن چنين مي پندارد كه اين گونه ادبي انسان را اسير نيروهاي ويرانگر هستي مي داند .و اضطراب و دلهره ويژگي اصلي انسان است .انسان موجودي ترسو و غير اجتماعي و ناتوان از برقراري ارتباط با ديگران معرفي ميشود .و حتي اگر چنين ارتباطي نيز اگر ممكن باشد ارتباطي كم عمق و سطحي مي باشد.انسان در چنين حالتي به تكه پاره هاي تجربي بي ارتباط تنزل مي كند .در نهايت در اثار مدرنيسم اعتراضي بيمار گونه به هستي خود است .در نهايت تنهايي انسانهايي جنون زده سرنوشت محتوم بشر است .در اينجا فروپاشي واقعيت پيراموني و جدايي زمان ذهني از زمان عيني و چند پاره كي شخصيت انساني صورت مي گيرد .لوكاچ ميانديشد كه ادبيات مدرنيستي موضعي غير انتقادي و منفعل دارد .علاوه بر ان نويسندگان مدرن به استثناي كافكا گرايشي شديد به بيان ناتوراليستي دارند .بياني كه ميان امور جزئي مرتبط ونامرتبط تفاوتي نمي گذارد . مي توان گفت :