۱۳۹۰ شهریور ۱۵, سه‌شنبه

جهان در بدترين وضعيت خود


هم اکنون درست مثل سابق، فقر و نوميدي فقرا همسنگ و همطراز تطاول و مصرف گرايي زشت ثروتمندان مي باشد. اکنون درست مثل سابق، دانشمندان، نخبگان و حکيمان در خدمت آريستو کراسي و طبقه اشراف جهان قرار دارند

نوشته جرج مانبيوت
برگرفته از گاردين، برگردان: الميرا مرادي

شنبه اول آذر
۱۳۸۲ ۲۲ نوامبر ۲۰۰۳
اين مقاله اولين بخش از نوشتاري سه قسمتي پيرامون" تجارت جهاني"است که طي آن جرج مانيبوت اين بحث را مطرح مي سازد که چگونه ديپلماسي وحشيانه جهان غني در حال بد تر و وخيم تر کردن وضعيت ملت هاي فقير است.
گرچه اين مقالات درماه سپتامبر در مقطع کنفرانس "تجارت جهاني" در کنکون مکزيک؛ نوشته شده است؛ اما با توجه به مضمون بحث آن و همچنين گرد همائي فروم اجتماعي اروپا که اخيرا در پاريس برگزار شد، ضروري يافتم که اقدام به ترجمه آن بنمايم.

بنظر مي رسد که جهان در ابتداي قرن بيست و يکم؛ شباهت هايي به وضعيت فرانسه چند سال قبل از انقلاب
۱۷۸۹ دارد. گرچه منابع آماري قابل اتکايي از آن زمان در دست نيست، اما بعيد بنظر ميرسد که فاصله بين فقير و غني از آنچه که امروز ما شاهد آن هستيم، در آن زمان بيشتر بوده باشد. در حال حاضر ۵% از ثروتمندترين افراد جهان ۱۱۴ مرتبه بيشتر از ۵% از فقيرترين انسان ها درآمد دارند. ۵۰۰ نفر از ثروتمندترين مردم جهان ۱.۵۴ تريليون دلار ( بيشتر از کل درامد ناخالص ملي قاره آفريقا و يا مجموع درآمد ساليانه نيمي از انسانهاي فقيردر کره زمين) را دارا مي باشند.

هم اکنون درست مثل سابق، فقر و نوميدي فقرا همسنگ و همطراز تطاول و مصرف گرايي زشت ثروتمندان مي باشد. اکنون درست مثل سابق، دانشمندان، نخبگان و حکيمان در خدمت آريستو کراسي و طبقه اشراف جهان قرار دارند، آنها در دانشگاهها، انستيتوها، روزنامه هاو مجلات- در حال ريختن طرح و نقشه و اثبات اين هستند که ما داراي بهترين سيستم هاي ممکنه در بهترين وضعيت موجود جهان مي باشيم. در قلعه نظامي کمپ دلتا واقع در خليج گوانتانامو (محل نگهداري اسراي القاعده) زنداني قرار دارد که مرداني بدون اتهام، يا دادگاه و حکمي به بند کشيده شده اند. آنجا ما باستيل خود را بر پا داشته ايم.

همانند دربار ورساي ، در کنکون مکزيک و نه خيلي دور از محلات کثيف و متعفن حيطه اقتدار فقرا، نمايي از ثروت و شکوه را در غالب يک رژيم نوين اما مضمونا بغايت باستاني به نمايش گذاشته ايم. قرار است مابين ميهماني ها و ضيافت هاي مجلل ضمن صرف شامپاني، طبق روال معمول و عادت معهود کساني همچون پاسکال لمي ؛ کميسيونر اروپايي تجارت و رابرت زوليک نماينده تجارت آمريکا گرسنگي خيل عظيم مردم جهان را پايان بخشند.
بيانيه سازمان تجارت جهاني اينگونه وانمود خواهد کرد که موضوعات مربوط به "توسعه" در صدر مسائل مطروحه قرار خواهد داشت. بعبارتي ديگرگفتگو ها جوري طراحي شده اند که به نظر مي رسد که همه در جهت کمک به ملل فقيرو در جهت رهانيد ن آنها از فقر و تهيدستي است. اما يقينا آنان خلاف اين را انجام خواهند داد. با هرپيمان و قراري که جهان ثروتمند باکشورهاي فقير بسته است، اين کشورها بيش از پيش ورشکسته شده اند. هرپيماني بيش از پيش در جهت سلب مالکيت و خلع يد کردن کشورهاي فقيراز منابعشان صورت گرفته است.
براي نمونه مسئله تعرفه هاي گمرکي يا ماليات بر کالاي تجاري را يادآور ميشوم. يک گزارش جديد از" اکسفام" نشان مي دهد که " براي فقيرترين کشورها بالاترين نرخ ماليات را جهت صدور کالا تعيين کرده اند" . براي مثال ايالات متحده آمريکا براي عمده کالاهاي وارده از بريتانيا ، فرانسه ، ژاپن و آلمان تعرفه گمرکي مابين
۰ تا۱% قائل مي باشد، در صورتيکه براي کالاهاي وارده از کشورهايي نظير بنگلادش ، کامبوجيا و نپال ماليات و يا تعرفه گمرکي ۱۴% يا ۱۵% قائل است.
روال کار دولت بريتانيا هم همين است : تعرفه گمرکي پرداخت شده از سوي کشورهايي مانند سري لانکا و اروگوئه جهت صدور کالا به انگلستان ۸ برابر بيشتر از تعرفه گمرکي پرداخت شده از سوي دولت آمريکا جهت صدور کالا به بريتانيا است.
به دو دليل اين اتفاق مي افتد . اول اينکه ملل فقير قادر به مخالفت و مبارزه با اين بي عدالتي نمي باشند. و دوم آنکه بدون اينگونه ماليات هاي کلان ، کشورهاي فقير قادر به رقابت و از دور خارج کردن کشورهاي غني خواهند شد. سخت ترين تعرفه هاي گمرکي از سوي کشورهاي غني بر فقير بر روي کالاهايي از قبيل پارچه و منسوجات و محصولات دامي و کشاورزي صورت مي گيرد، کالاهايي که به نوعي محصولات عمده اين ملل ضعيف هستند و آنان مي توانند با صدور اين کالا ها به اقتصاد خود کمک شايان نمايند. گفتگوهاي اخير درباره "تجارت" قرار بود بخصوص در اين مسيرباشد که در مورد پاره اي از محصولات صادراتي سودآور براي کشورهاي در حال توسعه تعرفه هاي مالياتي دربرخي موارد کاسته و در مواردي حذف گردند .قرار بوده است که تا قبل از ۳۱ ماه مي سال جاري پيش نويس توافق فوق الذکر تنظيم و در نشست ماه سپتامبر کنکون مکزيک در مورد آن تصميم گيري شود. اما کشورهاي ثروتمند، هر گونه تلاشي را در تهيه اين پيش نويس مانع شدند. در عوض اتحاديه اروپا همراه با آمريکا و کانادا طرحي را ارائه دادند که کشورهاي فقير بيشترين کاهش را در نرخ تعرفه هاي گمرکي خود بعمل آوردند.
بوليوي و کنيا بايد
۸۰% ، اتحاديه اروپا ۲۸% ، ايالات متحده آمريکا فقط ۲۴% نرخ تعرفه گمرکي خود را کاهش دهند. به اين ترتيب آشکار است که اين توهين و اهانتي کاملا حساب شده است که جهت جلوگيري از هر گونه توافقي پيرامون بهبود وضعيت تجارت کشورهاي در حال توسعه انجام مي پذيرد.
همينطور در زمينه سوبسيد محصولات کشاورزي هيچ گونه پيشرفتي حاصل نشده است ( کشورهاي غني سوبسيدهاي بسيار بالايي به محصولات کشاورزي خود مي دهند که به اين ترتيب هيچگونه رقابتي براي کشاورزان کشورهاي در حال توسعه قابل تصور نمي باشد- م) . درسال ۱۹۹۴، کشورهاي ثروتمند اين توافق را با ديگران بعمل آورده بودند که در صورتي که کشورهاي فقير بازار خود را به روي کمپاني هاي کشورهاي غربي بگشايند ، آنها هم تدريجا به قوانين خود در زمينه سوبسيدهاي کشاورزي پايان ميدهند . کشورهاي فقير قول و قرار خود را عمل کردند اما کشورهاي ثروتمند به قول خود وفا نکردند و آنرا به اجرا در نياوردند. دور جديد گفتگوها با تعيين مهلت زماني ۳۱ مارس براي تهيه پيش نويس يک توافق جديد مبني بر کنار زدن همه اشکال سوبسيد ها نيز عملا بدليل سنگ اندازي هاي کشورهاي غني با شکست مواجه شد. و البته بار ديگر از کشورهاي فقير خواسته شد تنها در صورتي که به کمپاني هاي غربي امتيازات ويژه بيشتري جهت دسترسي به منابع اقتصادي اين کشورها اعطا کنند ، سوبسيد کشاورزي هم از طرف کشورهاي ثروتمند الغاخواهد شد.
اما ملل توانمند در حالي که خود حوائج و در خواست هاي کشورهاي فقير را براحتي رد مي نمايند، در عين حال به آساني خواسته هاي خود را با فشارهاي ديپلوماتيک از آنها بدست مي آورند. هم اکنون کشورهاي ثروتمند با طرح بحث" دور توسعه" در صدد فشارهاي بيشتر به ملل فقير هستند که جهت کمپاني هاي غربي امتيازات بيشتري را برقرار نمايند از همان دست امتيازاتي که براي کمپاني هاي داخلي خود قائل هستند و در عين حال " خدمات عمومي" را به بخش خصوصي واگذار نمايند و از کمپاني هاي خارجي دعوت نمايند که از طريق مزايده هاو مناقصه ها، اداره کردن اين بخش ها را بدست گيرند. معني اين صحبت اين است که تقريبا همه کمپاني هاي بزرگ چند مليتي که همگي از کشورهاي ثروتمند مي باشند ، اقتصاد کشورهاي فقير را تحت کنترل و اداره خود بگيرند و بدين ترتيب اداره اموراقتصادي اين کشورها در دست دنياي غني قرار خواهد گرفت.
لمي و زولياک که نمايندگي دولت هاي خود را دارا هستند، تا کنون بايد درک کرده باشند که طرح اينگونه مطالبات و خواسته ها از کشورهاي فقيرو ضعيف غير قابل حصول هستند.آنها بايد تا کنون اين را درک کرده باشند که قول وقرارهاي نقض شده از سوي کشورهاي غني و تعدي و دست درازي مکرر کشورهاي غني به کشورهاي فقير ، ميتواند حکومت هاي کشورهاي فقير را به خارج شدن از گفتگوها در زمينه "تجارت" وادار کند، درست همان وضعيتي که در ۱۹۹۹ در سياتل بوجود آمد. آنها بايد بدانند که اين به معناي ختم کار " سازمان تجارت جهاني" است. و البته به نظر مي رسد که آنها(کشورهاي ثروتمند) اين هدف را دنبال مي کنند.
سازمان تجارت جهاني هم اکنون تبديل به يک سازمان تباه شده و ضعيف گشته است که دريکسو کشورهاي فقير در حال مذاکرات دسته جمعي وجود دارند که در تئوري هم ظاهرا قادر هستند که آراي کشورهاي غني را از اکثريت بياندازند( اما اين در حقيقت هيچگاه اتفاق نمي افتد) و در سوي ديگر کشورهاي غني وجود دارند . کشورهاي غني بدنبال آلترناتيوهاي ديگري به جاي " سازمان تجارت جهاني " هستند اتحاديه اروپا و آمريکا در تلاش براي نابودي اين سازمان و عهدنامه ها و توافق نامه هاي بين اللملي موجود در زمينه تجارت جهاني و جايگزين کردن آنها با قرار دادهاي جابرانه و از سر زور و در عين حال تک به تک با کشورهاي فقير هستند. مبارزان و معترضان به اين سياست ها مي بايستي با ضرافت و تيز بيني در اين گذرگاه باريک گام بردارند، به اين معنا که با افشاي معاهده هاي غير عادلانه و پيمان هاي غير منصفانه اين سازمان در امر تجارت جهاني ، فعال باشند، اما در عين حال بدون همدلي و هم جهت شدن با کشورهاي ثروتمند که با طرح برنامه هاي موذيانه و زيرکانه در حقيقت خواهان نابودي اين سازمان هستند.
در پايان بايد گفت ، همچنانکه در فرانسه پيش آمد، يک انقلاب بايد اتفاق بيافتد. اين هم غالبا در صورتي است که يک بحران جهاني همه گير در گيرد، زمينه يک کمبود و قحطي في المثل در زمينه گندم ( همانند قحطي که در پي خشکسالي سال ۱۷۸۸ بوجود آمد) ، يا چيزي که بيشتر در اين زمانه محتمل و قريب الوقوع تر است ، کمبود سوخت فسيلي (نفت) در سطح جهان است.اينها مي توانند زمينه يک حرکت جهاني باشند آنطور که البته در مقاله قبلي هم اشاره داشته ام ؛ از جمله موارد جلوبرنده يک حرکت اجتماعي عظيم يکي هم مي تواند" تهديد کشورهاي ثروتمند براي جمع آوري بدهي هاي عقب افتاده " باشد، تهديدي که مثل شمشير داموکلس براي گرفتن امتيازات هرچه بيشتر از کشورهاي فقير بالاي سر اين کشورهاست.
به اين ترتيب به اميد روزي که ملل فقير بتوانند ريشه اين بي عدالتي ها را از بين ببرند.
سپتامبر ۲۰۰۳

0 نظرات: