۱۳۹۰ مهر ۱۴, پنجشنبه

کریس مارکر:زندگی و آثار

کریس مارکرکه نام واقعی‌اش «کریستین فرانسوا بوش ویل نو» است، نویسنده، عکاس ومستندسازپرکار وخستگی ناپذیر فرانسوی است که ۲۹ ژوئیه ۱۹۲۱ در «نویی سور سن» یکی از حومه‌های شمال غرب پاریس‌زاده شد. شناخته‌ترین فیلم‌های او اسکله * و بی‌آفتاب است
.
زندگینامهکریس مارکر درآغاز، یکی از شاگردان دروس فلسفی ژان پل سارتراست و مدرک لیسانسی نیز درهمین زمینه می‌گیرد. (او به این دوره درمستند «مرده ریگ شباویز» می‌پردازد که در۱۹۸۲ به گونه ۱۶ م م ساخت). مارکردرجنگ جهانی دوم به عنوان چتربازبه جنبش مقاومت فرانسه پیوست. در این دوره است که یادداشت برداری ازهرچیزی را آغاز می‌کند و (به نوشته مقاله بوسینو در «فرهنگ فیلم‌ها») خود را «مارکر» می‌خواند. سپس کار در سازمان یونسکو را می‌آغازد که به او امکان می‌دهد تا از کشورهای بسیاری دیدن کند. وی در این هنگام ازکشورهای سوسیالیستی زیادی دیدن می‌کند و دراین باره فیلم‌هایی می‌سازد و مقالاتی درمجلات می‌نویسد.
مارکربا فیلم کوتاه اسکله (۱۹۶۲) به شهرت می‌رسد که شرح تجربیات علمی برای انجام سفرهای زمان بنیاد به دنیای پسا آخرالزمانی است. ازقضای روزگاراسکله تنها فیلم داستانی مارکر، معروف‌ترین فیلم اوست و تنها اثری است که خود می‌گوید ازپخش آن متاسف است. این فیلم که در تیتراژ آغازینش «فتو رمانی از کریس مارکر» خوانده شده آمیزه‌ای از تک عکس‌های سیاه و سفید، گفتارمتن، موسیقی وجلوه‌های صوتی است که بس استادانه به هم پیوند یافته‌اند. ازبازیگران بسیاری درعنوان بندی آغازین فیلم نام برده می‌شود اما اینان همگی مدل‌هایی هستند که فتورمان مارکر را مصور می‌سازند. فیلم از نظر شکلی مونتاژی زبردستانه و بس احساسی ازمتن و «تصاویر» است برای آفریدن فضایی بس ویژه و عمیقا اصیل که درعین حال شگفتی می‌آفرینند. مارکربه لطف گفتار متن که دردیگرفیلم‌هایش نیز بسیاربه کار می‌برد، توان‌های ادبی خود همچون فیلم سازی مولف را پدیدار می‌سازد. این سبک کار، آمیزه خارق العاده‌ای ازلحن تلخ و شیرین را به نمایش می‌گذارد که بی‌شک برآمده از اندیشه لکساندر مدودکین برادر بزرگش بوده که از او می‌خواست که «کم و تنها کمی» بنویسد؛ برادری که مارکر در فیلم مقبره الکساندر به او ادای دین می‌کند. افزون براین، یکی از انگشت شمار کتاب‌های مارکر رمانی به نام «دل بی‌غش» است که چون تمایل نداشته خواننده بیابد تا امروزنایاب است. فیلم اسکله الهام بخش فیلم سازان بسیاری شد که از میان آن‌ها می‌توان به تری گیلیام و فیلم داستانی‌اش «ارتش دوازده میمونی» اشاره کرد.


مارکر در ۱۹۸۲با فیلم «بی‌آفتاب» محدوده‌های فیلم مستند راگسترش می‌دهد. این فیلم مقاله‌ای سینمایی و مونتاژی است که پاره‌های مستند و داستان را با گفتارهای فلسفی درهم می‌آمیزد. این آمیزه، فضایی رویاگونه وعلمی تخیلی به فیلم او بخشیده است. درون مایه‌های اصلی این فیلم ژاپن، خاطرات وسفر است. عنوان فیلم برگرفته ازمجموعه ترانه‌های بی‌آفتاب اثر مودست موسورگسکی است.
کریس مارکر با فیلم بی‌آفتاب، گرایش ویژه‌ای به شیوه‌های دیجیتال یافت که سرانجام او را به ساخت فیلم طبقه ۵ با شرکت کا‌ترین بلخوژا سوق داد که تاملی بر نبرد اوکیناواست. این فیلم هرچند اغلب به نادرست دسته بندی مستند می‌یابد اما می‌توان آن را فیلمی داستانی آمیخته به گفته‌های شاهدان عینی درباره نبرد اوکیناوا دانست. کا‌ترین بلخوژا چهره محوری چیدمان ویدئویی شد که به یادبود صدمین سال سینما برپا شده بود. این نمایشگاه با نام «سینمای صامت» به بسیاری ازموزه‌های بزرگ جهان راه یافت اما در فرانسه هرگز برگزار نشد. در چیدمان نمایشگاهی سینمای صامت پنج مونیتور در سازه‌ای فلزی جای داده شده بودند که هریک تصویری جداگانه از تاریخ سینما (سینمای دوره صامت) به نمایش می‌گذاشتند. مارکرفیلم‌هایی را برگزیده بود که با مونتاژ اصیل خود به نگارش تاریخ می‌پردازند (فیلم‌هایی چون مردی با دوربین فیلم برداری ساخته ژیگا ورتوف، باله مکانیک ساخته فرنان لژه و سرانجام سگ اندولسی ساخته لوییس بونوئل). تنها مونیتور میانی بود که درونمایه دیگری را به نمایش می‌گذاشت: تصاویری از سفر، والس، چهره، و حرکات. یک برنامه کامپیوتری کاری می‌کرد که تصاویر با ترکیب یکسان از پنج مونیتور پخش نشوند واین به بیینده امکان می‌داد تا به گونه‌ای جای کارگردان بایستد و خود تصمیم گیرد که درهر لحظه چه مونیتوری را ببیند؛ فرایندی که می‌توان مونتاژ چشمی نامیدش. اثر دیگر این چیدمان
Immemory One
ویدیویی ساخته ۱۹۹۸، یک سی دی چند رسانه‌ای به سفارش مرکز فرهنگی ژرژ پمپیدو درپاریس بود.
همه فیلم‌های کریس مارکر از نظر سیاسی متعهدانه‌اند و در مفهوم عام کلمه می‌خواهند انقلابی باشند. پکن، کوبا، سیبری (کمونیست) مکان‌های مورد علاقه درمستند‌های اویند. اودر فیلم‌هایش به درونمایه مبارزه دربرابر نیروهای مخالف (جنگ وستیز، ویت نام، بوسنی هرزگوین) ومبارزه سندیکایی وکارگری بسیار می‌پردازد. ماه مه زیبا دیگر فیلم شناخته شده او نیز شرحی اخلاقی وجامعه‌شناختی از پاریس سال‌های دهه ۱۹۶۰وگونه‌ای پیشگویی درباره رخداد‌های مه ۱۹۶۸است ومشخصا معضل درک استقلال الجزایر درپایتخت فرانسه و محکمه‌های عمومی کودتای نظامی در الجزیره را بررسی می‌کند که شش سال پیش ازساخت فیلم درماه مه سال ۱۹۶۲برگزار شده بود. مارکر درفیلم «پهنای آسمان سرخ است» به SLON یا «شرکت تبلیغ آثار جدید» می‌پردازد. نام این شرکت در زبان روسی به معنی «فیل» است. یکی ازنخستین مستندهای مارکرکه به گونه مشترک با آلن رنه ساخته «تندیس‌ها هم می‌میرند» است که مقاله‌ای سینمایی درباره درک آثار هنر افریقایی درپاریس است و ازمضمون مالرویی «موزه خیال» تاثیر ژرفی پذیرفته است؛ فیلم با این ایده که نظام استعماری دیدگاهی ضد تاریخی درباره سنت‌ها و میراث‌های ملل تحت امرخود درپیش می‌گیرد تا خود را ازدید سیاسی مشروعیت بخشد، افشای امپریالیسم فرهنگی و نقد عملکرد نادرست اقتصادی برآمده از این نوع نظام را با هم پیوند می‌زند-این نکته سبب شد که این فیلم تا سال‌ها درفرانسه پخش نشود.
مارکر افزون بر این آثار، پرتره‌های گوناگونی ازفیلم سازان دیگر ساخته که از جمله آن‌ها «یک روز اززندگی آندره آرسنویچ» درباره آندره تارکوفسکی و «آ. ک» درباره آکیرا کوروساواست.
کریس مارکر هم اکنون در پاریس زندگی می‌کند و با کسی مصاحبه نمی‌کند. او بدین سان راز نهفته بر گرد شخصیتش را دست نخورده باقی می‌گذارد با این همه دست کم با نگاه به فیلم‌هایش می‌توان به نکات بسیاری درباره وی پی برد. سی دی Immemory One بی‌شک در زمره آثار اوست که دست کم با نگاه به بخش خاطرات کودکی آن می‌توان نکاتی بس شخصی از او و زندگی خصوصی‌اش دریافت. او در این فیلم ارجاعاتی نیز به پروست دارد و بدین سان با دقت در تامل پیوسته این داستان نویس برمفاهیم خاطره و زمان، بهانه‌ای می‌یابد تا برهمین موضوعات در آثارخود تامل کند.
فیلم‌های کریس مارکر پیوسته در فرانسه به نمایش در می‌آیند اما ازمیان آن‌ها ۱۵ اثر در فهرست دائم پخش فاروم دیماژ جای دارند.
نقل قول‌های معروف درباره مارکر
 «کریس مارکر از سینماگران ناشناخته کمی بیشتر معروف است.» (تئورم، شماره ۶، پژوهش درباره کریس مارکر).
اما امروزه- و این کاملا تازگی دارد-وجود ابزار‌ها برای آن است که سینمای مسائل شخصی، سینمای انزوا وسینمای کمال یافته از رویارویی با خویشتن- سینمای نقاش و نویسنده- به فضای دیگری غیر از فضای فیلم تجربی دسترسی بیابند. (مصاحبه با دولورس والفیش)
 «باید سوربون را از صفحه روزگارپاک کرد و جایش کریس مارکر را نشاند» (هانری می‌شو)
فیلم‌شناسی
المپیا ۵۲ (۱۹۵۲) ۸۲ دقیقه
تندیس‌ها هم می‌میرند (۱۹۵۳) ۳۰ دقیقه، با همکاری آلن رنه
شب و مه (۱۹۵۶)، ۳۲ دقیقه، دستیار آلن رنه
یکشنبه در پکن (۱۹۵۶) ۲۲ دقیقه
نامه سیبری (۱۹۵۷)، ۶۲ دقیقه
فضانوردان (۱۹۵۹) ۱۵ دقیقه، کارگردانی دوتایی با والریان بروچیک
شرح یک نبرد (۱۹۶۰) ۶۰ دقیقه
کوبا آری! (۱۹۶۱) ۵۲ دقیقه
اسکله (۱۹۶۲) ۲۸ دقیقه،
۱۹۶۲: در والپارایزوی یوریس ایونز، ۲۹ دقیق، گفتار متن
ماه مه زیبا (۱۹۶۳) ۱۶۵ دقیقه
راز کومیکو (۱۹۶۵) ۵۴ دقیقه
اگر من چهار شتریک کوهانه داشتم (۱۹۶۶) ۴۹ دقیقه
دورازز ویتنام (۱۹۶۷)، ۱۱۵ دقیقه، فیلم گروهی
رودیاسوتا (۱۹۶۷)
به امید دیدار، امیدوارم (۱۹۶۸) ۵۵ دقیقه، کارگردانی دونفره با ماریو مره
روی ششم پنتاگون (۱۹۶۸) ۲۸ دقیقه، فیلم دونفره با فرانسوا ریشنباخ
سینه تراکت (اعلان سینمایی) (۱۹۶۸)
از برزیل به شما می‌گویم (۱۹۶۹)، ۲۰ دقیقه
روز فیلم برداری (۱۹۶۹) ۱۱ دقیقه
طبقه نبرد (۱۹۶۹)
کلمات معنا دارند (۱۹۷۰)، ۲۰ دقیقه
کارلوس ماریگلا (۱۹۷۰) ۱۷ دقیقه
نبرد ده ملیونی (۱۹۷۱)، ۵۸ دقیقه
قطار در حرکت (۱۹۷۱)، ۳۲ دقیقه
از پراگ به شما می‌گویم: دومین دادگاه آرتور لندن (۱۹۷۱)
زنده باد نهنگ (۱۹۷۲)، ۳۰ دقیقه
سفیر (۱۹۷۳)، ۲۰ دقیقه
تنهایی خواننده زمینه خوان (۱۹۷۴)، ۶۰ دقیقه (درباره ایو مونتان)
پهنای آسمان سرخ است (۱۹۷۷)، ۲۴۰ دقیقه، ۰پخش شده در۱۹۹۳ و کاهش زمان یافته به ۱۸۰ دقیقه)
ژونکیوپا (۱۹۸۱)، ۶ دقیقه
بی‌آفتاب (۱۹۸۳)، ۱۰۰ دقیقه
۲۰۸۴ (۱۹۸۴)، ۱۰ دقیقه
از کریس تا کریستو (۱۹۸۵)
آ. ک (۱۹۸۵)، ۷۱ دقیقه (درباره آکیرا کوروساوا)
خاطراتی برای سیمون (۱۹۸۶)، ۶۱ دقیقه همچنین موسوم به ادای دین به سیمون سینیوره
میراث شباویز (۱۹۸۹)، ۱۳ اپیزود ۲۶ دقیقه‌ای
برلینر بالاد (ترانه برلینی) (۱۹۹۰)، ۲۵ دقیقه
مقبره الکساندر (۱۹۹۲) ف۱۲۰ دقیقه
پستچی همیشه اسب را صدا می‌زند (۱۹۹۲)
بیست ساعت در اردوگاه (۱۹۹۳)
حافظ صلح (۱۹۹۵)، ۲۶ دقیقه
طبقه پنج (۱۹۹۷)، ۱۱۰ دقیقه
کسوف (۱۹۹۹)
یک روز از زندگی آندری آرسنویچ (۱۹۹۹)، ۵۵ دقیقه (درباره آنده تارکوفسکی)
خاطرات یک آینده (۲۰۰۱)
گربه‌های نشسته** (۲۰۰۴) (درباره توما ووی)
نگاشته‌ها
دل بی‌غش، در مجموعه Spirit انتشارات Le Soleil (آفتاب)، پاریس (۱۹۴۹)
انسان و آزادی‌اش: بازی بیدارمانی، درمجموعه کتاب‌های «بیدارمانی‌ها» شماره ۴، انتشارات
آفتاب، پاریس (۱۹۴۹)
ژیرودو به زبان خودش، مجموعه کتتاب‌های «نویسنده‌های همیشگی»، شماره ۸، انتشارات
آفتاب، پاریس (۱۹۵۲)
چین، دروازه گشوده، انتشارات آفتاب، پاریس (۱۹۵۶)
کره‌ای‌ها، مجموعه کتاب‌های «فیلم کوتاه»، شماره۱، انتشات آفتاب، پاریس (۱۹۵۹)
گفتارهای متن، انتشارات آفتاب، پاریس (۱۹۶۱)
گفتارهای متن، شماره دو، انتشارات آفتاب، پاریس (۱۹۶۷)
پهنای آسمان سرخ است: صحنه‌های جنگ جهانی سوم، ۱۹۶۷-۱۹۷۷، مجموعه کتاب‌های «Voix» (آوا)، انتشارات فرانوآ ماسپرو، پاریس (۱۹۷۸)
لودپی، انتشارات ارشر، پاریس (۱۹۸۲).
رمان‌ها
تا اخر وقت، انتشارات Esprit، اکتبر ۱۹۴۷
پدیده، انتشارات ترافیک، شماره ۳۰، تابستان۱۹۹۹
رمان‌های داپلولت، پوزیتیف، شماره ۵۰۰، اکتبر۲۰۰۲
مقالات دیگر درباره مارکر (به فرانسه)
خواندنی‌ها درباره کریس مارکر
کریس مارکر، گزیده نوشته‌ها و نقل قول‌ها کریس مارکر بر روی شبکه چهار تصویر
کریس مارکر، اطلاعات گردآوری شده به کوشش فرانسوا نینی درباره کریس مارکر همراه با مطالعه «بی‌آفتاب» و «روی ششم پنتاگون»
بی‌آفتاب، مطالعه فیلم بی‌آفتاب به وسیله دومنیک کوژار و کریستین ژوپ لوبلوند در وبگاه لوکه دزیماژ
طبقه ۵، مطالعه فیلم طبقه ۵ به وسیله برنار اسپ و موریل کومب
گربه‌های نشسته، پیوند به نقد این فیلم در وبگاه فیلم دو کولت
*
اسکله، عنوان این فیلم، به مکانی در فرودگاه اشاره دارد که همراهان مسافرمی توانند آخرین دیدار‌ها را به پایان برند و کنده شدن و پروازهواپیما را ببینند. جای بدرود.
** جنبشی در نقاشی دیواری شهری که توما وویل شهروند فرانسوی آن را به راه انداخت. این جنبش در همه شهرهای فرانسه، اروپا، و حتی افریقا ردپای خود را به جا نهاده و تنها اثرش گربه زرد رنگ خندانی است که روی دست و پا‌هایش نشسته است
این نوشته از وبگاه «دانشنامه ویکیپدیا» به زبان فرانسه برگرفته شده است

0 نظرات: