۱۳۹۰ بهمن ۹, یکشنبه

زادروز فيلسوف «پير ـ ژوزف پروداو» - نگاهي کوتاه به انديشه و فرضيه هاي او

«پير ـ ژوزف پروداو Pierre Joseph Proudhon» فیلسوف چپگرای فرانسوی 15 ژانویه 1809 به دنيا آمد و پس از طرح چند فرضیه اجتماعی ـ اقتصادی و انتشار تعدادی کتاب در این زمینه ها 19 ژانویه 1865 از اين دنيا رفت. پروداو با انتشار كتاب «مالكيت چیست؟What is Property» به زبان فرانسه در پاريس، برخی شیوه های تملّک را نوعی دزدی خواند [Property is Theft]. وی معاملات سهام به صورت بازی قمار و نیز بهره پول و جمع مال از راههایی جز کارکردن [کار مفید] را خلاف منطق انسانی و نوعی استثمار از انسان و اعمالی ناعادلانه خواند. «مورخان» انديشه هاي اورا بي ثاتير در انقلاب هاي سال 1848 اروپا ندانسته اند.
     «پروداو» نوشته است که از حق مالکیت که رومیان عهد باستان آن را به میان آوردند، سوء استفاده بسیار شده است. دولتها باید دائما در حال بررسی تغییرات ثروت اتباع باشند تا استثمار، غصب و تبه کاری روی نداده باشد، لذا وی با خصوصی بودن بانکها و هرنوع موسسه مالی مخالف است و می گوید که بانکها باید عمومی [دولتی] باشند تا بدون نیاز به دریافت بهره به کسانی که مهارت خودرا در زمینه تولید و خدماتی که به بهبود امر تولید کمک کند وام دهند و یا به صورت Mutual - Credit Bank.
    پروداو تشویق و استفاده از استعدادها و مهارت را بزرگترین وظیفه یک دولت دانسته و تبعیض را عامل نارضایی، دشمنی فرد با فرد و در نتیجه انهدام تدریجی کشور خوانده است.

 
     وی راه تازه ای برای استقرار دمکراسی به دست داده زیراکه معتقد است نمایندگان پارلمانها در هر قدمی که بر می دارند و قانونی که انشاء و تصویب می کنند منافع خود، اصحاب منافع و قدرتمداران را اعمال می کنند و این قوانین مآلا نظم جامعه را برهم می زند و مسیر طبیعی آن را تغییر می دهد و مسائل از همین جا سر برمی آورند. نباید قانون برای تامین منافع یک دسته و طبقه وضع شود. دیده شده است هر حزب وقتی قدرت را به دست گیرد راه انحصارطلبی در پیش می گیرد و تلاش آن به جای خدمت به جامعه، ماندن دائمی براریکه قدرت است بنابراین، بهتر است که یک کشور دولت ائتلافی [چند حزبی] داشته باشد.
    پروداو با موجر شدن افراد و امرار معاش از راه «اجاره دادن» نیز مخالف است و آن را هم نوعی مفتخوری و استثمار می داند و می گوید که تنها دولت است که می تواند موجر باشد. بانک دولتی باید کمک کند که افراد مالک مسکن و کارگاه و مزرعه خود شوند.
     پروداو که یک فیلسوف سوسیالیست بشمارآورده شده است با مواردی از عقاید کارل مارکس موافقت ندارد. او می گوید که به سود جامعه است که مزرعه متعلق به کشاورز باشد و کارگاه از آن متخصّص. وی همچنین با انقلاب خشونت آمیز موافقت چندان ندارد و می گوید که انقلاب صلح آمیز [بزعم برخی؛ تحوّل] را ترجیح می دهد.
     در کتاب «فرضیه فقر»، پروداو نوشته است که ثروت در یک جامعه در هر زمان معین ثابت است و وقتی که تنی چند از افراد به هر طریق بخش بزرگی از این ثروت را تصاحب کنند جمع کثیری بی ثروت و فقیر می شوند و این وظیفه دولت است که مانع شود. وی در کتاب «ظرفیت سیاسی طبقه زحمتکش [کارگر]» نوشته است که با آموزش دمکراسی و آشنایی افراد به حق خود و دیگران، هرکس می تواند سازنده و پاسدار دمکراسی شود و این کار نیاز به تحصیلات دانشگاهی ندارد. فرضیه تعیین ارزش برپایه کار و تولید از پروداو است که در آن با هرگونه مفتخوری و استثمار مخالفت کرده است.
     پروداو كه يك روزنامه نگار و چاپخانه دار بود و از بانيان آنارشيسم اروپايي بشمار آورده شده است عقيده داشت كه زيان سياسي «انباشت ثروت در دست افراد معدود» عمدتا هنگامي آغاز مي شود كه از آن به صورت «ابزار قدرت» سوء استفاده شود و فرد ثروتمند بخواهد با اين ابزار (پول) برپايه منافع خود در سياست مداخله كند و افراد مورد نظررا وارد حكومت سازد كه اگر به نتيجه برسد بر تضاد طبقاتي در جامعه خواهد افزود و فشار بر كارگر و مصرف كننده افزون خواهد گشت و حالت خصومت نادار و دارا از صورت پنهان به آشگار تبديل خواهد شد كه در موارد بسيار به ايجاد انفجار در جامعه منجر خواهد گرديد. نتايج مداخله ثروتمند و صاحب منافع، منحصر به امور داخلي نيست بلکه سياست خارجي دولت مربوط را نيز در بر مي گيرد و اگر چنين دولتي نيرومند باشد آن هم به نوبه خود سلطه گر و استثمارگر خواهد شد و ....
     «پروداو» گويد كه مردم نادار كه اكثريت هرجامعه را تشكيل مي دهند چشم ديدن ثروتمندان - مخصوصا آنان را كه ثروتشان بادآورده است ندارند و با كوچكترين فرصتي بر ضد آنان اقدام و قيام مي كنند و مشاهده خشونت در انقلابها، عمدتا به همين سبب است.
     «پروداو» براي پيشرفت جامعه خواستار «آزادي انديشيدن، بيان و عملي ساختن آن و استفاده از استعدادها» است. او گويد كه اين، حق يك فرد است كه در طول عمر خود استعدادش را به كار اندازد. محروم کردن فرد و يا افراد از سه عنصر؛ آزادي بيان انديشه، آزادي عمل و آزادي بكار گيري استعداد بالاخره باعث اعتراض و طغيان خواهد شد كه او (پروداو) از اين اعتراض که اگر رئيس دولت به آن توجه نکند طغيان خواهد شد حمايت كرده است که تعبير به آنارشيست بودن او شده است. او گويد که هرنوع اعتراض هشداري است به مديران جامعه که در صدد حل مسئله برآيند زيرا يک فرد و يا گروه هنگامي صداي اعتراض خودرا بلند مي کند که کارد به استخوان رسيده باشد و اگر گوش شنوا براي حل مسئله نباشد اين صدا فرياد مي شود و فرياد به انقلاب و زير و رو شدن همه چيز.
     مورّخان، پروداو را از بانيان «سوسياليسم ليبرتارين» نیز بشمار آورده اند، زيرا كه معتقد بود در يك نظام سوسياليستي هم، مردم بايد آزادي انديشه و عمل داشته باشند تا جامعه رشد كند و به اين ترتيب با «انحصار انديشه» و كنترل استعداد مخالفت كرده است. وي از هواداران محدود بودن اختيارات دولتها [به استثناء اختیارات دفاعی، امنیتی و دیپلماتیک] و سپرده شدن بسياري از اختيارات دولتي به شوراها، انجمن ها، سندیکاها و اتحاديه هايي بود که اعضاي آنها دقيقا انتخاب شده و واجد شرايط مشخّص باشند که اصل ديگري از اصول آنارشيسم است. پروداو عمیقا از سنديكايي شدن صنوف و تشكيل اتحاديه هاي كارگري هواداری کرده است. كتاب هاي «اهميت عدالت اجتماعي»، «اقتصاد متضاد» و «انقلاب مشروع» نیز از اوست که زمانی از نمایندگاه مجلس فرانسه بود.

0 نظرات: