۱۳۹۰ خرداد ۴, چهارشنبه

آخرين سخنان سالوادور النده \ ساعاتى قبل از مرگ

هم وطنان!
بی گمان این آخرین باری خواهد بود كه من با شما سخن می گویم. نیروی هوایی برج های فرستنده پورتالس و كورپوراسیون را بمباران كرده است. كلمات من آكنده از تلخی نیست، اما سرشار از آسیب و نا امیدی است: این كلماتی است كه آن هایی را كه سوگند دروغ خوردند را اخلاقن محكوم می كند.
...
در برابر چنین حقایقی، تنها می توانم یك چیز به كارگران به گویم: ?من تسلیم نه خواهم شد!? در مواجهه با تصمیمی تاریخی، در این برزخ، به خاطر وفاداری به خلق، زندگی خودم را فدا می كنم، و با اطمینان به شما می گویم كه یقین دارم دانه هایی كه به دست ما در وجدان های شریف هزاران هزار شیلیایی كاشته شده است، هیچ گاه از میوه بارآوردن، باز نه خواهد ماند. نظامی ها نیرومند هستند، آن ها قادرند مردم را به اسارت خود درآورند، اما روند تكامل اجتماع را نه با جنایت مانع می توان شد، نه با زور. تاریخ در كنار ما است و مردم هستند كه آن را می سازند.

كارگران میهن من!
می خواهم از شما به خاطر وفاداری و صداقتی كه همواره نسبت به من نشان داده اید، سپاس گزاری كنم.
...
در این لحظات نهایی، آخرین چیزی كه می توانم به شما به گویم، این است كه امیدوارم از این رویداد ها بیاموزید: سرمایه خارجی و امپریالیسم همراه با ارتجاع فضای مناسبی برای نیروهای مسلح فراهم آورده است، تا به سنت های مرسوم خود (عدم دخالت ارتش در سیاست) پشت كنند؛ سنت هایی كه ژنرال اشنایدر آموزش داده بود و فرمانده آرایا، بار دیگر آن ها را تصریح و تاكید كرده بود. آنان هر دو قربانیان همان شرایط هستند، قربانیان همان افرادی كه اكنون پشت سرشان در انتظار ایستاده اند تا قدرت خود را دوباره از طریق مداخلات بیگانه، برای ادامه دفاع از امتیازات و منافع عظیم شان به دست آورند.

بیش از همه روی سخن ام با زن صبور سرزمین مان است، با زن دهقان كه به ما ایمان داشت، با زن كارگر كه بیش از حد انتظار كار می كرد، به مادر كه از توجه عمیق ما به فرزندان اش آگاه بود. روی سخن ام با اهل حرفه های آزاد است كه چون وطن پرستان رفتار كردند؛ به آن ها كه تا چند روز پیش مبارزه را علیه شورشی كه به وسیله اصناف حرفه ای اداره می شد، ادامه دادند. این قشر از اصناف به وجود آمد تا از امتیازاتی كه سیستم سرمایه داری كه به شمار كوچكی از افراد بود، دفاع كند. من با جوانان سخن می گویم، با آن ها كه سرود خواندند، با آن ها كه روح مبارزه جوی خود را به ما ایثار كردند. من با انسان شیلیایی سخن می گویم؛ با كارگر، با دهقان، با روشن فكر، با آنان كه شكنجه و آزار خواهند دید، چرا كه فاشیسم زمان درازی در وطن ما زیسته است؛ در اعمال تروریستی، انفجار پل ها، قطع خطوط آهن و خراب كاری در لوله های نفت و گاز.

نظر به سكوت كسانی كه موظف به اجرای !!! (این بخش از گفته های آلنده
، به جهت غرش انفجارها شنیده نمی شد.) !!! تاریخ درباره ی آنان داوری خواهد كرد.

بدون تردید فرستنده ماخایه نس، محكوم به سكوت خواهد شد و طنین آرام صدای من به گوش شما نه خواهد رسید: این اهمیتی نه دارد. اما شما به چند نظر شنیدن صدای مرا دنبال خواهید كرد؛ من همیشه با شما خوهم بود؛ دست كم در شما خاطره انسانی موقر و شایسته را كه به هم بستگی كارگران وفادار بود، برجای خواهم نهاد.

مردم باید از خود دفاع كنند، اما نه باید قربانی شوند. مردم نه باید به خود اجازه دهند كه درهم شكنند، یا از میان برداشته شودند، مردم نه باید به خود اجازه دهند كه تحقیر شوند.

كارگرام وطنم!
من به شیلی و سرنوشت آن ایمان دارم. شیلیایی های دیگری خواهند آمد و بر این دقایق تیره و تلخ، كه خیانت در كار اعمال خویش است، غلبه خواهند كرد. شما باید این را به دانید كه دیر یا زود، و خیلی زود خیابان های پهناور گشوده خواهند شد، تا در آن ها انسان های آزاد برای ساختن یك جامعه بهتر، رژه روند.




سالوادور آلنده (به اسپانیایی: Salvador Allende، تلفظ: سالفادور آیـِنده) ‏ (۲۶ ژوئیه ۱۹۰۸ - ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳) سیاست‌مدار مارکسیست و از بنیانگذاران حزب سوسیالیست شیلی بود. او از نوامبر ۱۹۷۰ تا سرنگونی و کشته شدنش در کودتای ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ رئیس جمهور شیلی بود. از او به عنوان اولین رئیس جمهور مارکسیست که با رأی و دموکراسی به قدرت رسید نام می‌برند.
آلنده بیش از چهل سال در صحنه سیاسی شیلی و حزب سوسیالیست شیلی حضور داشت. او پیش از رسیدن به ریاست جمهوری در انتخابات ۱۹۷۰ در مقام‌های سناتور، نماینده و وزیر کابینه فعالیت می‌کرد. وی پزشک بود و مدتی به عنوان وزیر بهداشت خدمت نمود. آلنده سه بار در سال‌های ۱۹۵۲، ۱۹۵۸ و ۱۹۶۴ کاندید ریاست جمهوری شده و شکست خورده بود تا این که در ۱۹۷۰ بالاخره در انتخابات برنده شد و تنها با ۳/۱٪ اختلاف با نفر دوم و ۸ درصد اختلاف با نفر سوم، از سوی مجلس به ریاست جمهوری برگزیده شد. وی نوه فراماسون اعظم شیلی بود و خود وی نیز از اعضای فعال لژ فراماسونری شیلی بود.

پس از رسیدن به ریاست جمهوری او برنامهٔ سوسیالیستی جنجال‌برانگیزی[نیازمند منبع] بنام راهی بسوی سوسیالیست را پیاده کرد و بسیاری از صنایع را ملی اعلام نمود. سال اول حکومت او نرخ رشد اقتصادی به ۸/۶ درصد و نرخ بیکاری به ۳/۶ در صد رسید. اما در سال دوم، تورم بسیار افزایش یافت، صادرات ۲۴٪ کاهش یافت، واردات ۲۶٪ افزایش یافت، در حالیکه نرخ واردات مواد غذایی ۱۲۶٪ بود. در نتیجه قفسه مغازه‌ها ا اجناس خالی شد و بازار سیاه رونق گرفت. وی توانایی کنترل حامیان افراطی دست چپی خود را نداشت.
در ماه مه ۱۹۷۳ دادگاه عالی شیلی دولت را به اتفاق اکثریت آرا به نقض قوانین و جلوگیری از اقدامات قانونی پلیس و تصمیمات نادرست قضایی محکوم نمود. در اوت سال ۱۹۷۳ دیوان عالی کشور از آلنده به دلیل ناتوانی در اجرای قانون زمین شکایت کرد و نمایندگان مجلس نیز اعلام نمود که آلنده بر خلاف قانون اساسی، قوانین مجلس را به اجر نمی گذارد. طی این قطعنامه اعلام شد که دولت آلنده تلاش در بدست گرفتن کل اختیارات کشور نموده، اصل تفکیک قوا را رعایت نکرده و قانون اساسی را نقض نموده‌است.

در ۲۲ اوت ۱۹۷۳ مجلس نمایندگان شیلی قطعنامه‌ای بر علیه او صادر کرد. در این قطعنامه دولت آلنده به موارد زیر محکوم شد: - عدم رعایت نظام قانونی کشور
- امتناع از اجرای تصمیمات قضایی در برابر طرفداران خود، و نقض احکام قضایی
- جرائم گوناگون رسانه ای، بدست گرفتن غاصبانه تلویزیون به نفع خود و فشار اقتصادی علیه رسانه‌های منتقد دولت
- مسلح کردن طرفداران حزب خود
-سرکوب غیر قانونی کارگران معدن
-تلاش برای ایجاد پلیس و ارتش مخصوص و وابسته به خود
- محدود نمودن غیر قانونی مهاجرت
با اینحال آلنده حاضر به پایبندی به قانون اساسی نگردید و در عوض در ماه سپتامبر همان سال تلاش کرد طی لایحه ای قانون اساسی را تغییر دهد که دولت او در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ و با کودتای نظامی به رهبری ژنرال پینوشه، فرمانده ارتش، سرنگون شد.اسناد زیادی حاکی از حمایت و پشتیبانی دولت وقت ایالات متحده از این کودتا وجود دارد. طبق اعلام رسمی پرزیدنت آلنده با یک کلاشینکف اهدایی از سوی فیدل کاسترو خودکشی کرده‌است .بنابر اسناد و منابع تاریخی و همچنین فیلمهای مستندوی بهنگام به توپ بسته شدن کاخ ریاست جمهوری در جریان کودتای 11سپتامبر جان باخت.




ویکتور خارا شهادت شانزدهم سپتامبر

سالوادر آلنده




سالوادر آلنده (کودتای شیلی به دست ژنرال پینوشه)






زنده باد شیلی!
زنده باد مردم!
زنده باد كارگران!

این آخرین حرف هایم است، بی یقین فدا شدن من بیهوده نه خواهد بود. من حتم دارم كه این، دست كم درسی اخلاقی خواهد بود كه خیانت، بزدلی و جنایت را محكوم خواهد كرد.

0 نظرات: