۱۳۹۰ مرداد ۸, شنبه

ترانه در خون


دنيا پر از چاله‏هاى بزرگ خونه
اين همه خون ِ پخش و پلا چى ميشه
يعنى زمين اونو بالا ميره و مَس مى‏كنه؟
پس اى والّا به اين ميگسارى
چه ملاحظه كار و چه هموار!
نه، زمين اهل پياله نيست
زمين تلوتلوخورون نمى‏چرخه:
ارابه كوچولوى چاهار فصل‏شو به قاعده مى‏رونه
بارون، برف، رگبار، هواى خوش.-
هيچ وخ مس نمى‏كنه
اگرم بكنه فقط گاهى به گاهى:
يه آتيشفشون مفلوك ِ كوچولو.
زمين مى‏چرخه

مى‏چرخه با درختاش و باغاش و عمارتاش
مى‏چرخه با چاله‏هاى بزرگ خونش و
همه‏ى چيزاى زنده هم باش مى‏چرخن و خون مى‏پاشن،
زمين در بندش نيست
زمين مى‏چرخه و همه‏ى چيزاى زنده بنا مى‏كنن زوزه كشيدن
اون در بندش نيس
مى‏چرخه

نه اون از چرخيدن دس مى‏كشه نه خون از ريختن وا مى‏مونه.
كجا ميره اين همه خون ِ پخش و پلا:
خون ِ آدمكشى‏ها خون ِ جنگ‏ها
خون ِ مصيبت
خون ِ آدمايى كه تو زندونا لت و پار ميشن
خون ِ بچه‏هايى كه آروم آروم به دست بابا ننه‏هاشون شيكنجه ميشن و
خون ِ اونايى كه كله‏شون خونريزى مى‏كنه
تو اين حفره و اون سولاخ...
خون ِ شيروونى‏كوبه
وختى سُر مى‏خوره از پشت بوم مى‏افته پايين و
خونى كه مياد و
موجاموج جارى ميشه
با نوزاد، با بچه‏ى تازه زاد
مادرى كه شيون مى‏كنه و بچه‏يى كه ونگ مى‏زنه...
خون جاريه
زمين مى‏چرخه
زمين از چرخيدن دس ور نمى‏داره خون از جارى شدن.
كجا ميره اين همه خون ِ پخش و پلا:
خون ِ چماق‏كوب شده‏ها و اهانت ديده‏ها
خودكشى كرده‏ها و تيربارون شده‏ها و محكوم شده‏ها و
خون ِ اونايى كه همين جورى مى‏ميرن، تو تصادفا:
يه زنده داره از كوچه رد ميشه با تموم خون تنش
يه هو مى‏بينه مرده و
تموم خون تنش زده بيرون.
زنده‏هاى ديگه خونو پاك مى‏كنن و جنازه‏رو مى‏برن
اما خون لجوجه و
اون جايى كه جنازه بود
تا خيلى وقت بعد از اونم
هنوز يه خورده خون، سياه ِ سياه، جا مى‏مونه...
خون ِ دَلَمه شده
زنگار زنده‏گى، زنگار جنازه‏ها
خون بسته مث شير
مث شير وختى مى‏چرخه
وختى مى‏چرخه عين زمين
عين زمين كه مى‏چرخه با شيراش با ماده گاواش
با زنده‏هاش با مرده‏هاش
زمين كه مى‏چرخه با درختاش و جونوراش و عمارتاش
زمين كه مى‏چرخه با عروسيا
مرده چال كردنا
گوش‏ماهيا
فوجا
زمين كه مى‏چرخه و مى‏چرخه
با نهراى بزرگ خون.

0 نظرات: