در اکثر نقاط جهان، مردم زیادی به تظاهرات ضد جنگ در افغانستان و نیز بر علیه آنها ایکه در گوشه و کنار این کره ارض باعث غارت و ویرانی هستند، خواهند پیوست. در صداقتشان شکی نیست، دلایل فراوانی برای این اعتراضات وجود دارد. از زمانی که به اصطلاح “پایان تاریخ” و ” نظم نوین جهانی” در سال ۱۹۹۰ اعلام شد، ملیونها نفر در سراسر جهان قتل عام شدهاند.
جنگ برای نفت
این قتل عام ها را دیگر نمی شد با “خسارت های ناخواسته” در مبارزه با “کمونیسم” جلوه داد بنا بر این، آنها به ما گفتند که ما در حال “مبارزه با تروریسم” هستیم. وقتی که هیچ کسی این حرف ها را باور نکرد، حاکمان ما، به این ادعا که آنها برای “حقوق بشر” در افغانستان مبارزه میکنند، متوسل شدند. اما جنگ در افغانستان، مطلقا هیچ ارتباطی با دموکراسی بورژوائی، آزادی، حقوق زنان و یا با هیچ یک از دیگر ایدئولوژیی هایی که، رسانه های سرمایه داری برای مصرف ما میسازند، ندارد. حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان، عضو تیم یونیکال، سعی کرد که طالبان را برای پذیرش احداث خط لوله در افغانستان متقاعد کند. او دوست شخصی خانواده بوش و همچنین حقوق بگیر سازمان سیا بود. درآمد اعضای دولت او از تریاک، بیشتر از طالبان است. آنها به تازگی کوشش کردند که لایحه ا ئی رابه تصویب رساندند که صحبت از ایده تجاوز جنسی در ازدواج را، قدغن میکند
.هدف واقعی ایالات متحده (با حمایت متحدین خود در ناتو) کنترل نفت و گاز حوضه خزر با احداث خط لوله، با دور زدن روسیه و ایران و نتیجتا جدا کردن آنها همراه با چین، از این انرژیست. تهاجم به افغانستان، مدتها قبل از حمله به برج های دوقلو برنامه ریزی شده بود ، این حمله اما، بهانهِ مناسب برای آنچه از قبل برنامه ریزی شده بود را فراهم نمود. طرح بزرگ ایالات متحده ایجاد دولت های ارباب رجوع خود در امتداد مرز های جنوبی روسیه و مرزهای غربی چین و در نتیجه کنترل میزان داشتن ِ انرژی آنها میباشد. طبیعیست چین و روسیه طرحهای رقابتی خود را دارند (چین، به عنوان مثال در حال ساخت یک سری از پایگاه های نیروی دریایی در سراسر آسیای جنوبیست). سقوط اخیر بازارهای مالی اقتصادهای عمده سرمایه داری، بر تنش موجود افزوده است.
در نتیجه، بهر جا که نگاه کنیم ، از سری لانکا تا به سومالی، و یا به آفریقا مرکزی، شاهد کشتار ِ مردم، گرسنگی کودکان، تجاوز به زنان و آواره های جنگ هستیم که همه بخاطر دستیابی به منابع طبیعی است. برای بازیگران اصلی، نفت، بخاطر استراتژیک بودن آن، مهم ترین کالاست. “بازی بزرگ” جدید رقابتهای امپریالیستی، به طور عمده در خاور میانه و آسیای مرکزی انجام میشود چرا که قسمت عمده نفت و گاز جهان در این منطقه قرار گرفته است.
نیاز سرمایه داری برای ادامه به گسترش، آن چیزیست که پشت رقابتهای امپریالیستی نهفته است. باید سرمایه داری رشد و سرمایه انباشت یابد، مهمتر از همه، سرمایه باید سود دائما در حال ازدیاد را تولید کند. این نیاز پایه ایی سیستم سرمایه داری، آن ریشه اساسی است که از آن ساختار کل سرمایه داری امپریالیستی شکل میگیرد. این بدان معنی ست، تا زمانی که نظام سرمایه داری، سیستم جهانی تولید است، امپریالیسم، نیروی کلیدی برای کشاندن جهان از یک جنگ به جنگ دیگری خواهد بود. با فراگیر شدن مرگ و نابودی از یک کشور به یک کشور دیگر، عواقب وحشتناک ِ سیستم سرمایه داری بشتر عیان میشود.
تنها طبقه کارگر جهانی *می تواند به سرمایه داری و جنگ های آن* خاتمه دهد
قدرت های امپریالیستی، با عوامل محلی و نیز رقیبان به اصطلاح “تروریست” شان، همه به طور یکسان ارتجاعی اند. تنها نیروی اجتماعی که می تواند ایجاد یک راه خروج از این دوزخ را به آسیای میانه، به ارمغان آورد طبقه کارگر جهانیست، با این حال، تا جنبش متحد و بین المللی طبقه کارگر راه درازیست. بعد از سال ها شکست، پذیرش کاهش دستمزدها و بدتر شدن شرایط اقتصادی، طبقه کارگر تازه به شناسایی مجدد خود بعنوان طبقه نموده است. در حال حاضر مقاومت در برابر آن،تکه تکه و پراکنده است، اما حملات رو به رشد نظام، کارگران را از مصر گرفته تا اِنفیلد مجبور ساخته تا به طرق های مختلف به مبارزه و مقاومت دست بزند. این وضعیتِ جدیدی نیست. در سال 1914 وقتی که کارگران به جنگ و به کشتن همدیگر از طرف اربابان امپریالیستی شان دست زدند، بنظر می رسید که طبقه کارگر از صحنه حذف شده است، اما سه سال بعد از آن بود که با بر آمد جنبش طبقه کارگر در روسیه، آلمان ،اتریش و مجارستان ( همچنین تهدید کارگران در گلاسکو — اسکاتلند ) به قتل عام پایان داد. به همین دلیل، استدلال ما این است که این،تظاهرات و یا سخنرانیها نیست که بشریت را نجات خواهد داد. اگر تظاهرات 15 فوریه 2003 بر علیه جنگ عراق، بزرگترین در تاریخ بریتانیا ، می تواند نادیده گرفته شود، بنابراین حاکمان ما، می توانند هر چیزی مانند این را نیز، نادیده بگیرند. ما نیاز داریم که کار را متوقف کنیم که منجر به متوقف شدن جنگ، حتی قبل از آنکه آنها متوجه شوند، خواهد شد. اما مبارزه کارگران صرفا برای متوقف کردن جنگ نیست، هم چنین برای متوقف کردن سیستمی است که نیازمند جنگ است. بجای حرص و آز ِ سرمایه داری که منشا تولید کالا های بی فایده و در نتیجه از بین بردن منابع و محیط زیست است، باید جامعه ای نوین بر پا کنیم بر اساس تولید، تنها برای نیاز ( ظرفیت بر پایی چنین جامعه ای هم اکنون مهیاست اما نظام تولید سود، آنرا تحریف میکند ) چنین جامعه ای بصورت اشتراکی اداره میشود، بدون مرز، بدون ارتش دائمی، بدون پول و استثمار ( از آنجا ئیکه همه چیز، بر اساس رضایتمندی از نیاز بنا شده است ) ما برای بر پایی این چنین جامعه ائی مبارزه میکنیم، این یک چشم انداز کوتاه مدت نیست، اما تنها راهییست برای بر پایی یک جامعۀ عقلانی. این یک گام ضروری در مبارزه بین المللی برای سرنگونی سیستم سرمایه داری و جایگزینی آن با نظام کمونیستی است که در آن توزیع انرژی در جهان با توجه به نیاز، تولید خواهد شد. سوال برای جامعه انسانی، کماکان همان است که توسط سوسیالیست ها در آغاز قرن گذشته مطرح شد — سوسیالیسم یا بربریت
0 نظرات:
ارسال یک نظر