- شورای عالی کار»، مرکب از نمایندگان دولت سرمایهداری، کارفرمایان و عناصر دست نشانده و بله قربان گوی دولت و کارفرما که نام نمایندهی کارگران بر آنان نهادهاند، در آخرین نشست خود مزد حداقل کارگران برای سال 1390 را به میزان 330 هزار و 300 تومان تعيين کرد. این مبلغ بیانگر نه درصد افزایش اسمی مزد حداقل در سال 1389 است. طبق تصمیمات این زائدهی دستگاه دولتی، مقرر شد که مزد اسمی کارگرانی که در سال 1389 بیش از مزد حداقل دریافت میکردند، به میزان شش درصد به علاوه 304 تومان در روز افزایش یابد که مجموعا از نه درصد افزایش اسمی مزد هم کمتر است. همچنین به رغم افزایش چهل و پنج درصدی بودجهی سال 1390، افزایش اسمی مزد و حقوق کارکنان دولتی برای سال آینده تنها شش درصد تعیین شده است.
افزایش اسمی نه درصدی مزد حداقل و افزایش کمتر از نه درصد سایر مزدها و حقوقها، حتا از رقم رسمی نرخ تورم برای سال 1389 به میزان چهار تا شش واحد درصدی کمتر است. اما نرخ تورم در سال 1390 بسیار بیشتر از 1389 خواهد بود: طبق پیش بینی ممبینی، «معاون بودجهی معاونت برنامهريزی و نظارت راهبردی رئيس جمهوری»، نرخ تورم در سال 1390 حدود سیزده تا پانزده درصد، طبق تخمین روزنامهی «دنیای اقتصاد» (هجدهم اسفند 1389)، حدود هجده و نیم درصد و طبق ارزیابی برخی مقامات در مجلس شورای اسلامی، حدود بیست و پنج درصد خواهد بود. بدین سان، افزایش نه درصدی و یا شش درصدی مزدها و حقوقهای اسمی، در واقع به معنی کاهش قدرت خرید کارگران و حقوق بگیران به میزان شش تا نوزده درصد است.
اما آفت اصلی قدرت خرید و سطح زندگی کارگران، تورم نیست. حتا اگر مزدها به میزان تورم و یا بیش از آن هم افزایش یابند، باز هم مشکل زندگی کارگران حل نخواهد شد. علت اصلی فقر و سیه روزی کارگران تورم نیست، که با کاهش آن و یا با افزایش مزدها به تناسب تورم یا حتا بیش از آن، فقر سیاه کارگران از بین برود. تورم – بر خلاف ادعاهای وزیر اقتصاد و وزیر کار جمهوری اسلامی و برخی از اقتصاددانان بورژوا و نیز برخی از کسانی که خود را مدافع حقوق و منافع کارگران اعلام میکنند - هیچ ربطی به افزایش مزدها ندارد.
تورم تنها وضع نابسامان زندگی کارگران و دیگر زحمتکشان را بدتر میکند، اما علت اصلی فقر و سیهروزی آنها نیست. علت اصلی فقر و سیهروزی کارگران و بسیاری از مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کارگران و مردم ایران و جهان، به طور کُلی، نظام سرمایهداری و استثمار کارِ مزدی است. در کشورهای سرمایهداری پیشرفته، سالها است که تورم در سطح بسیار پائینی کنترل میشود، اما فقر و بیکاری و بحران در آن کشورها نه تنها از میان نرفته، بلکه در حال تشدید است.
برای روشن شدن این موضوع که اگر مزدها به میزان تورم و یا حتا بیش از آن افزایش یابند، باز هم مشکل زندگی کارگران حل نخواهد شد، مثالی میزنیم: فرض میکنیم مزد حداقل سال 1389 که 303 هزار و 48 تومان در ماه بود، به جای افزایش نه درصدی مصوب «شورای عالی کار» برای سال 1390، به میزان سی درصد (یعنی پنج واحد درصدی بالاتر از حداکثر تورم قابل انتظار سال آینده) افزایش مییافت. در این حالت فرضی بسیار خوشبینانه و بسیار غیر محتمل در رژیم جمهوری اسلامی، مزد حداقل کارگران به حدود 400 هزار تومان در ماه میرسید، که تقریبا یک سوم مبلغ لازم برای تامین زندگی یک خانوار چهار نفری است. کاملا آشکار است که نه مزد حداقل 400 هزار تومان در ماه و نه حتا مزد متوسط کارگرانی که بالاتر از مزد حداقل دریافت میکنند و در صورت افزایش سی درصدی مزدها از 500 تا 550 هزار تومان در ماه بیشتر نمیشود، هیچ یک برای بیرون آوردن کارگران و دیگر مزد بگیران از ورطهی فقر کافی نیست.
برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی، گروههایی از اصلاح طلبان و طرفداران قانون کار و قانون اساسی جمهوری اسلامی، متاسفانه حتا برخی احزاب، سازمانها و گروههایی که خود را «انقلابی»، «کمونیست»، «مدافع طبقهی کارگر» و حتا «پیشاهنگ» این طبقه و طرفدار انقلاب سوسیالیستی و کمونیستی و غیره مینامند، خواست ترمیم و یا افزایش مزدها و حقوقها به نسبت تورم را به عنوان خواستی پیشرو و یا دست کم حلال مشکلات بلاواسطهی کارگران مطرح میکنند! این در حالی است، که تشکلهای کارگری غیر وابسته به رژیم و حتا برخی از نمایندگان سرمایهداری در سالهای گذشته، اعلام کردهاند که حداقل لازم برای زندگی یک خانوار کارگری چهار یا پنج نفری در شهرهای بزرگ مبلغی در حدود یک میلیون تومان در ماه و در شهرهای متوسط و کوچک و در روستاها 700 تا 800 هزار تومان در ماه است.
واقعیت این است، که هیچ گونه حرکت تدریجی در زمینهی افزایش مزدها و بهبود شرایط کار گرهی از زندگی کارگران نمیگشاید. این گره مانند گره گوردیوس (Gordius) است، که گفته میشود آن را به اسکندر برای گشودن عرضه کردند. اسکندر که راهی عادی برای باز کردن آن گره کور و پیچیده ندید، شمشیر خود را بیرون کشید و آن گره را قطع کرد! گره زندگی کارگران نیز نه با دست باز میشود و نه با دندان. کارگران تنها با تغییر انقلابیِ نگرش و عمل خود، یعنی تنها با اندیشه و عمل انقلابی قادر خواهند بود از وضع موجود بیرون آیند. تنها در آن صورت است، که خواهند توانست راهی برای تغییر واقعی زندگی خود، برای دستیابی به خواستهای خود، برای بیرون آمدن از دور باطل فقر و بیکاری و بی حقوقی و اسارت جسمی و روحی پیدا کنند.
چرا چنین است؟ زیرا مشکل زندگی کارگران تنها مزد پائین نیست، بلکه بیکاری، بی حقوقی، تبعیض جنسی، ملی و دینی هم هست، نبود تامین اجتماعی در زمینههای مختلف و آموزش و بهداشت نابسامان هم هست، نبود آزادی بیان و حق گردهم آیی و تظاهرات و راهپیمایی و اعتصاب هم هست، نبود حق تشکل و تحزب هم هست، حاکمیت اختناق، سرکوب، شکنجه، اعدام، تفتیش عقاید، نظام حقوقی قرون وسطایی هم هست، وجود انواع امتیازات روحانیان حاکم و نیروهای امنیتی و نظامی و صاحب منصبان اداری هم هست، عظمت طلبی و نظامی گری رژیم هم هست که صلح و ترقی را نه تنها در ایران، بلکه در منطقه تهدید میکند و آب به آسیاب امپریالیسم و سیاست تجاوز و جنگ و اشغال امپریالیستها و دیگر نیروهای ارتجاعی میریزد. از همهی اینها بالاتر، مشکل کارگران، خود نظام سرمایهداری و بردگی مزدی است. همهی این مشکلات با هم جمع شده و گره کوری به وجود آوردهاند که آن را تنها با قطع کردن میتوان گشود. مشکلات کارگران هنگامی واقعا حل میشوند که مسایلی که در بالا شمرده شد، حل شوند. این مسایل را کسی برای کارگران حل نخواهد کرد. منافع سرمایهداران و زمینداران و به طور کُلی طبقات دارا با حل این مسایل سازگار نیست و آنها و نمایندگان سیاسی، فکری و مرامیشان تمام تلاش خود را به کار میبرند و به کار خواهند برد تا کارگران را از تلاش در راه حل این مسایل باز دارند؛ زیرا منافع آنها با وضعیت فرودست و وابستگی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی کارگران به سرمایهداران و دیگر طبقات و لایههای دارا گره خورده است. طبقات حاکم و به طور کُلی طبقات دارا، علاوه بر تکیه بر قهر و سرکوب و اختناق، میکوشند با استفاده از حربههای مختلف از دین گرفته تا ملی گرایی و شووینیسم، از اصلاح طلبی گرفته تا تبلیغ تسلیم و رضا، عرفان، صوفی گری و قَدَرگرایی، از پوچ انگاری گرفته تا بی اعتنایی به سیاست و غیره، کارگران و دیگر تودههای زیر ستم و استثمار را از عمل مستقل برای تغییر شرایط زندگی باز دارند.
حتا اگر کسی، گروهی یا حزبی واقعا تمایل و ارادهی حل مسایل برشمرده در بالا را داشته باشد، قادر به حل آنها نخواهد بود. این مشکلات و مسایل را تنها خود کارگران، تنها تودهی میلیونی کارگران آگاه و متحد میتوانند حل کنند. برای بیرون آمدن از شرایط ستم و استثمار حاکم تنها جهش انقلابی کارساز است و نه حرکت آرام و تدریجی. حرکتهای آرام و تدریجی تنها هنگامی ثمربخشاند، که با چشمانداز انقلابی و در خدمت هدف انقلابی باشند.
به همین جهت است، که طبقات استثمارگر و ارتجاعی با جهش مخالفاند و همهی تلاشهای خود را برای جلوگیری از آن به کار میبرند. سردمداران جمهوری اسلامی هر حرکت یا خواستی را که تا حدی در مقابل سیاست قهقرایی و ارتجاعی رژیم باشد یا حتا سیر قهقرایی را با سرعتی که رژیم میخواهد طی نکند، «جهش» مینامند و با وحشت آن را رد میکنند. به گزارش «ایلنا» (سوم اسفند 1389)، عبدالرضا شیخ الاسلامی، وزیر کار و امور اجتماعی احمدی نژاد، با بيان اين كه «هدفمندی یارانه ها موجب توانمند شدن جامعهی کارگری کشور به صورت اعم و به طور اخص حداقل مزد بگیران شده است، گفت: «دليلي برای افزايش جهشی مزد سال آينده وجود ندارد» و با طرح اين پرسش كه «هدف از افزايش دستمزدهای سالانه چيست؟» گفت: «وقتی بتوانيم قدرت خريد كارگران را تقويت كنيم، ديگر دليلی برای طرح اين مسایل وجود ندارد.»(تکیه بر کلمات از ما است.)
آن چه عبدالرضا شیخ الاسلامی، این نوکر وقیح بورژوازی بوروکرات - نظامی حاکم، «افزایش جهشی» مزد مینامد، افزایشی در حدود دوازده تا پانزده درصد است که برخی از محافل و برخی سردمداران شوراهای اسلامی خواستارش بودند. ما قبلا نشان دادیم که برخلاف ادعای شیخ الاسلامی، هدف از «هدفمند کردن یارانهها»، نه ارتقای قدرت خرید کارگران، بلکه تغییر تخصیص منابع مالی ناشی از کاهش یا حذف یارانهها به سمت بنگاههای بزرگ سرمایهداری و حفرهی پر نشدنی هزینههای دولتی در جهت منافع اقتصادی، نظامی و سیاسی و چپاولگری بورژوازی بوروکرات- نظامی است. یارانهها، بر خلاف ادعای وزیر کار، افزایش هزینهی زندگی را جبران نمیکنند تا چه رسد به این که موجب تقویت قدرت خرید کارگران شوند. البته اعتراف وزیر کار در این زمینه، که یارانهی پرداختی به کارگران بخشی از مزد آنها است، که دولت سرمایهداری به جای سرمایهداران از خزانهی عمومی به کارگران میپردازد و نه بذل و بخشش حکومت به کارگران، موید تحلیل ما است.
مزد کارگران به علاوهی یارانهها، به علاوهی حق مسکن، به علاوهی بُن کارگری، به علاوهی حق فرزند، به علاوهی عیدی و غیره باز هم برای کارگرانی که مزد حداقل دریافت میکنند (که بخش عظیمی از کارگران مزدی را تشکیل میدهند)، در بهترین حالت از حدود 400 هزار تومان در ماه تجاوز نمیکند که یک سوم مبلغ لازم برای تامین زندگی یک خانوار کارگری است (باید توجه داشت که مزد بخش مهمی از کارگران از سطح مزد حداقل قانونی نیز کمتر است). مزد متوسط کارگرانی که بیش از مزد حداقل دریافت میکنند نیز با احتساب همهی «مزایا» (مزایایی که بخش مهمی از کارگران از آن محروماند)، از 450 تا 500 هزار تومان بیشتر نیست که کمتر از نصف مبلغ لازم برای تامین زندگی یک خانوار کارگری است.
کارگران!
تمام اقدامات رژیم جمهوری اسلامی و طبقهی سرمایهدار ایران در زمینهی مزدها، یارانهها و غیره تلاشی در جهت تشدید شیوهی استثمار مطلق بر کارگران، یعنی کاهش مطلق سطح زندگی و قدرت خرید شما است تا سرمایهداران و دولت سرمایهداری هر چه بیشتر از شما بهرهکشی کنند. آنان مانند بسیاری از طرفداران اقتصاد نئولیبرالی، حتا مخالف اصل مزد حداقل هستند. روزنامهی «دنیای اقتصاد» (هفدهم اسفند 1389) در این باره مینویسد: «آن چه عبدالرضا شیخالاسلامی، وزیر کار، حدود یک ماه قبل گفته بود، مبتنی بر توقف موقت افزایش دستمزدها به دلیل اجرای قانون یارانهها در سال آینده بود، اما اظهارات جدید وزیر اقتصاد، کُل نظام تعیین دستمزد کارگران را زیر سئوال میبرد. در واقع، به نظر میرسد شمسالدین حسینی به دنبال ایدهی شناورسازی کامل دستمزدها در بازار کار است. به گونهای که تعیین میزان دستمزد به طور کامل در اختیار کارگر و کارفرما باشد. این نظریه، البته در دولت نهم هم از سوی محمد جهرمی، وزیر سابق کار و امور اجتماعی، به شکلی دیگر پیگیری میشد.» (تکیه بر کلمات از ما است.).
کارگران!
به روشنی دیده میشود، که سیاست ضد کارگری دولت جمهوری اسلامی در جهت قهقرایی و وخامت زندگی کارگران گامهای فرسنگی بر میدارد و در این زمینه از «جهش» ترسی ندارد. تنها چیزی که میتواند این جرثومههای ارتجاع، فساد، دزدی و استثمار را واقعا بترساند، حرکت متحدانهی شما است، سیاست مستقل شما و تشکیلات مستقل شما است، مبارزهی جامع و همه جانبهی شما یعنی مبارزهی اقتصادی، سیاسی و نظری و فرهنگی شما برای برانداختن رژیم جمهوری اسلامی، درهم شکستن ماشین نظامی - امنیتی و اداری بورژوازی، استقرار جمهوری انقلابی شورایی و پیشروی به سوی سوسیالیسم است. مبارزات روزانهی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظری تنها در راستای چنین هدف بزرگ استراتژیکی به ثمر میرسد. مبارزه برای افزایش واقعی مزد حداقل در حد تامین زندگی شایستهی یک خانوار کارگری و افزایش آن به نسبت تورم و نیز افزایش بارآوری متوسط کار، یک عرصهی مهم مبارزه اقتصادی است و با اتحاد شما کارگران، فارغ از رشتهی فعالیت و حرفهتان و با مبارزهی مصمانهتان میتواند به نتیجه برسد و راه را برای مبارزات دیگر شما هموار سازد و همان گونه که شرکت شما در عرصههای دیگر مبارزه، به ویژه در عرصهی مبارزهی سیاسی، توان شما را برای پیشبرد مبارزات اقتصادی و اجتماعیتان بیشتر خواهد کرد.
بیست و چهارم اسفند 1389، پانزدهم مارس 2011
0 نظرات:
ارسال یک نظر