فقط، طبقه كارگر جهانى ميتواند، جهانى شدن سرمايه (Globalisation) را متوقف كند
اينبار نوبت بوروكرات هاى بانك جهانى (World Bank) و صندوق بين المللی پول (IMF) است كه درپنجاه و پنجمين نشست ساليانه خود با تظاهرات “ضد سرمايه دارى” روبرو شوند. در حاليكه كشورهاى ثروتمند به وعده هاى پوشالی خود براى كم كردن بدهى هاى كشورهاى به اصطﻼح جهان سوم ادامه ميدهند و در حاليكه شكاف عظيم بين درامد اقليت محدود ثروتمندان و بقيه جهان فقير همچنان در حال افزايش است و شرايط كار و سطح معيشت كارگران همچنان بى رحمانه كاهش مى يابد، جنبش عمومى بر عليه اثرات فجيع توسعه اخير سرمايه دارى، هنوز تماماٌ، انرژى خود را از دست نداده است.
سرمايه دارى قديم، جنبش جديد؟
اگر چه هنوز سازماندهندگان ۶۲ سپتامبر پراگ ميتوانند براى پيروزى جنجال خبرى، به خود تبريك بگويند اما براى انهائيكه تظاهرات مشابه لندن ۱۹۹۹ و سياتل و واشنگتن را بمثابه شكل جديدى از مبارزه توده ای بر عليه سرمايه دارى ارزيابى ميكردنند، بايد اين نااميد كننده باشد.
هدف اكثريت تظاهركنندگان (از “مساعدت هاى مسيحى” و “بنگاه هاى خيريه” و “دوستاران محيط زيست” گرفته تا “كشاورزان” و “اتحاديه هاى صنفى”) هرگز سرنگونى سرمايه دارى نبوده است. هدف انها تحقق اين خيال واهيست كه گويا سيستم گنديده و مدام در بحران فعلی را، ميشود در جهت عكس حركت پايه ائى خود، -يعنى انباشت سرمايه به هر قيمت، را به “جهان عادﻻنه و صلح و برابرى” (بيانيه برگزاركنندگان پراگ بر عليه جهانى شدن سرمايه) اصلاح كرد.
همانطورى كه پيش بينى ميشد، اتحاديه هاى صنفى، سوسيال دمكراتها و جريان هاى چپى طرفدار سرمايه دارى دولتى كه در اين تظاهرات شركت ميكنند، مطالبات ارتجاعى همچون اقدامات حمايتى را در مقابل نيروى تخريب گر جهانى شدن سرمايه قرار داده اند.
تعداد زيادى از كسانيكه ميتوانستند انقلابی باشند همچون انارشيستها و كمونيستهاى ليبرترين خود به اين كمبودها از بدو شروع واقف بوده اند، اما انها اين مسئله را پيش ميكشند كه انچيزيكه در حال وقوع است، شروع يك جنبش جهانى عليه سرمايه داريست. جنبشى كه راه تازه اى را در خارج از محيط كار پيدا كرده كه احتياج به هيچ سازمان سياسى نداشته و راه و رسم جديد زندگى، خود بخودى، در حال شكل گيرى است.
اما يك لحظه صبر كنيد. قبل از اينكه ما بفهميم كه يك جنبش واقعا ضدسرمايه داريست بايد خاطرنشان كنيم كه خود سرمايه دارى چيست. تيپكال سرمايه دار با ان كﻼه مخصوص و سيگار برگ به كنار، براى ماركس كامﻼ روشن بود كه سرمايه دارى بيش از مجموعه سرمايه داران و كمپانى هاست. سرمايه دارى يك نوع شيوه توليد يست كه به استثمار نيروى كار براى توليد ثروت و سود احتياج دارد.
حقيقت اين است كه سرمايه دارى تاريخا سير نزولی خود را طى ميكند و نيز اينكه در سى سال گذشته مايوسانه دنبال پيدا كردن راهى براى خروج از بحران روز افزون انباشت سرمايه است. اين ان دﻻيل ماديست كه به فروپاشى بلوك شوروى انجاميد، كنار گذاشتن حمايت هاى دولتى و سوبسيد در ابعاد جهانى، بازسازى عظيم صنعتى و استفاده از ميكرو الكترونيك همه و همه جزو حملات پايان ناپذير بر نيروى كار بوده است وتﻼش كشنده بين دول عظيم براى كسب ارزش اضافى از بقیه دنيا كه تحت عنوان ” آزادى اقتصادى” و “جهانى شدن سرمايه” انجام ميگيرد. بدون شك بانك جهانى ، صندوق بين المللی پول و سازمان تجارت جهانى، اسلحه سرمايه دارى امپرياليستيست اما انها نشانه بيماريست نه خود بيمارى.
سازمان سياسى: تنها الترنا تيو واقعی
اينجا تعهد و مسئوليت بر دوش كسانيست كه در درجه اول هدف سرنگونى انقﻼبى سرمايه دارى را دارند و براى چگونگى دستيابى به ان هدف و اشاعه ان در ميان كلِ طبقه كارگر مبارزه ميكنند. همانطوريكه ماركس در مانيفست كمونيست نوشت :ٌهر مبارزه طبقاتى هم خود مبارزه سياسى است ٌ بطوريكه از ٌ
تشكل پرولتاريا بشكل طبقه و سرانجام بصورت حزب سياسى ٌ نميشود طفره رفت . ما راجع به ساز و برگ استالينيسم و يا تروتسكيسم صحبت نمى كنيم ( شکلی از حزب سياسى كه سرمابه جهانى ميخواهد به جاى حزب انقلابی انرا در ذهن هر كارگر اگاه جايگزين سازد) چيزيكه ما راجع به ان صحبت ميكنيم نياز به تشكيل سازمان بين المللی از اگاهان طبقه كارگر است كه با در دستور قرار دادن برنامه ائى واقعى در سطح جهانى بتواند بر عليه سرمايه دارى مبارزه كند، اين برنامه همچنان برنامه كمونيستى است برنامه براى پايان دادن به پول وكار مزدى، كنترل توليد توسط توليد كنندگان براى يك جامعه عارى از فقر و طبقات اجتماعى و مرز هاى ملی اين برنامه ايست كه تحقق انجام ان نميتواند در خفا و يا در غياب بر عليه دولت انجام بگيرد.
پاسخ، در دستهاى طبقه كارگر جهانيست
امروزه، سرمايه دارى جهانى، انچنان درجه ائى از بدبختى انسانها و انچنان درجه از انهدام محيط زيست را بوجود آورده كه شكل گيرى اعتراضهاى اجتماعى حتماٌ در شرف وقوع خواهد بود. اما هيچ راه ميان برى براى براندازى اين سيستم گنديده وجود ندارد. حقيقت اينست كه تنها پرولتاريا، برده مزدبگير كه مجبور است كار خود را در مقابل سهم ناچيزى از ثروت توليد شده بفروشد، پتانسيل از ميان برداشتن نظام سرمايه دارى را دارد. در دو ده گذشته طبقه كارگر در زير حمﻼت سرمايه دارى له شده، اين به ايدئولوگهاى سرمايه دارى فرصت داده كه کلا روى وجود طبقه كارگر و امكان مبارزه طبقاتى خط بطﻼن بكشند، . اما مبارزه طبقاتى نه پايان يافته و نه پايان يافتنيست. اينكه طبقه كارگر جهانى به اين پتانسيل انقلابی از طريق مبارزه طبقاتى واقف شود به اين بستگى دارد كه تا چه حد اين مبارزه در راستاى اهداف روشنِ انقلابی اتحاد پيدا كند
زمان ان رسيده كه همه كارگران اگاه مجدانه به مسير راه آينده ايکه در پيش است فكر كنند. زمان ان رسيده كه طبقات حاكمه يكبار ديگر بخاطر چشم انداز انقلاب كمونيستى بر خود بلرزند.
كمونيستها عار دارند كه مقاصد و نظريات خود را پنهان سازند. انها اشكارا اعلام ميكنند كه تنها از طريق واژگون ساختن همه نظام اجتماعى موجود، از راه جبر وصول به هدفهايشان ميسر است. پرولتارها در اين ميان چيزى جز زنجير خود را از دست نميدهند ولی جهانى را بدست خواهندآورد
كارگرانِ سراسر جهان، متحد شويد!
دفتر بين المللی براى حزب انقلابی سپتامبر ۲۰۰۰سازمان كارگران كمونيست( بريتانيا)، باتلياى كمونيست( ايتاليا)، ياداشتهاى انترناسيوناليستى (كانادا)، ياداشتهاى انترناسيوناليستى (آمريكا)، بيلان و چشم انداز (فرانسه)، کمونيست انترناسيوناليست (كلمبيا)، پيك انترناسيوناليستى
0 نظرات:
ارسال یک نظر