۱۳۹۰ شهریور ۱۵, سه‌شنبه

آبی در آشوب


به‌دیدار رنج زمینم خواهم رفت
آشوب بزرگی با ما رفته است
و ما راهبانِ آن پیلِ فریبیم
که از این گونه غریب می‌رود
و در انتهای خاک مظلوم‌مان
ماه را خواهد کشت.
خنگِ تیز گامِ زمینم
به‌کدام سوی
شکسته می‌روی؟
زمانِ دیار مرا بساز
که ما همه آشفته از زخمِ فریب دوستیم
و ملول از سیاهی اندیشه‌ئی غریب
که از سالیان دراز
بر ذهن خاک‌مان نشسته است،
رشته به‌رشته
آبی به‌آبی
از اندوهِ زمانه
که این درد
کدامین روز فریادی سرخ خواهد شد
این گونه که با مردم ما ستم می‌رود.

به‌سراغم نمی‌آئید
یارانِ من
در سرخی سپیده دمی

تا دستان زخمی خود را در دست شما نهم
و از تنهائی خود بگویم؟
و

خانهٔ سرخ مرا
دستان شما خواهد ساخت.

اورمیه، ۵۹/۱/۲۱

0 نظرات: